» فرهنگی، هنری » سینما و تئاتر » تصدی‌گری سیاسی فقها، در تاریخ دو کشور ایران وعراق، متفاوت بوده است
سینما و تئاتر

تصدی‌گری سیاسی فقها، در تاریخ دو کشور ایران وعراق، متفاوت بوده است

۱۶ شهریور ۹۷ 0۰14

[ad_1]

خبرگزاری فارس ـ تاریخ: روزهایی که برما می گذرد، تداعی‌گر سالروز شهادت عالم مجاهد آیت‌الله سیدمحمدباقر حکیم است که سه دهه مبارزه و تکاپوی وی، نقشی مهم در پایه‌گذاری عراق جدید داشت. در گفت‌وشنودی که پیش روی شماست، جناب سیدمحسن حکیم برادرزاده آن بزرگوار، شمه‌ای از تاریخچه تلاش نظری و عملی ایشان را بازگفته است. امید آنکه مقبول افتد.

 

*شاید مناسب باشد که این گفت‌وشنود را، با نگاهی به شخصیت و تاریخچه زندگی شهید آیت‌الله سیدمحمدباقر حکیم آغاز کنیم. از منظر شما ویژگیهای بارز شخصیتی و علمی ایشان کدامند؟

 شهید آیت‌الله سیدمحمدباقر حکیم(اعلی الله مقامه) از نظر علمی، تحت تأثیر اندیشه عمیق استاد شهیدشان آیت‌الله سیدمحمدباقر صدر بودند و نظرات و آراء بسیار قوی و محکمی داشتند. شهید صدر فوق‌العاده به ایشان علاقه داشتند و در دو کتاب معروف خود «اقتصادنا» و «فلسفتنا» از ایشان تجلیل فراوان می‌کنند.

شهید آیت‌الله حکیم از شاگردان برجسته آیت‌الله‌العظمی خوئی و از معدود افرادی بودند که می‌توانستند در درس ایشان سوال بپرسند و اشکال کنند و آراء استاد را مورد بحث و بررسی قرار بدهند. علاوه بر این، درس خارج و تفسیر قرآن ایشان بسیار پربار بود و علما و بزرگان زیادی را به خود جلب کرده بود. ایشان بیش از ۴۰ اثر مکتوب ارزشمند دارند که به‌خوبی بنیه قوی علمی ایشان را نشان می‌دهد.

از لحاظ اخلاقی، فوق‌العاده رئوف و مردمدار بودند و کافی بود انسان با ایشان ارتباط کوتاه و گذرایی برقرار کند تا جذب اخلاق خوش و چهره متبسم ایشان شود. ایشان همواره در حال ذکر گفتن و دائم‌الوضو بودند و نماز شب ایشان به‌رغم تمام خستگیها و مشکلاتی که برایشان ایجاد می‌شد، هرگز قطع نشد.

بسیار به مردم و به‌خصوص جوانان علاقه داشتند و گاهی تا پاسی از شب به سوالات مردم پاسخ می‌دادند و یا به مشکلاتشان رسیدگی می‌کردند. بسیار به انجام مستحبات مقید بودند و همواره در ماه‌های رجب و رمضان روزه می‌گرفتند. در قرائت ادعیه و انجام اعمال مستحب پیگیر بودند و دعای کمیل را با صدایی محزون و زیبا می‌خواندند، به‌طوری که همه شنوندگان به‌شدت تحت تأثیر قرار می‌گرفتند.

مقید بودند هر روز یک جزء قرآن را بخوانند و اگر روزی کاری پیش می‌آمد و نمی‌رسیدند، حتماً روز بعد دو جزء را می‌خواندند. به حضور در نماز جمعه بسیار تأکید می‌کردند و حتی اگر در روز جمعه مهمان هم داشتند، عذرخواهی می‌‌کردند و برای نماز جمعه می‌رفتند. بسیار خوش‌برخورد بودند و مردم برای دسترسی به ایشان هیچ مشکلی نداشتند. رسیدگی به مشکلات و امور مردم سر لوحه کارهای ایشان بود. با همه با روی خوش برخورد می‌کردند و چهره متبسم و دلنشینی داشتند. مقید بودند حتماً به نامه‌ها و ایمیل‌هایی که برایشان می‌آمد پاسخ بدهند، حتی اگر حاوی دشنام یا جسارت بود. ایشان از وقتشان استفاده کامل می‌کردند. یک بار به من فرمودند: «بخش زیادی از تألیفات را در راه تهران ـ قم نوشته‌ام. وقتی در ماشین هستم، به‌قدری ذهنم مشغول است که فرصت نمی‌کنم به بیرون نگاهی بیندازم. ایشان روزی ۱۶ ساعت کار می‌کردند و با این همه معتقد بودند وقت زیادی را از دست داده‌اند».

* از رابطه شهید با حضرت امام و مقام معظم رهبری برایمان بگویید.

ایشان از همان بدو ورود به ایران، مورد لطف حضرت امام و چند روزی در منزل ایشان مهمان بودند تا وقتی که منزل مناسبی برای ایشان تدارک دیده شد. حضرت امام همواره از انتفاضه مردم عراق علیه حزب بعث و نیز مواضع مجلس اعلی حمایت می‌کردند.

ایشان از مریدان و دوستان مقام معظم رهبری بودند و همواره سرباز مطیع ایشان بودند، به‌طوری که کافی بود معظم‌له مطلبی را حتی به اشاره مطرح کنند تا شهید تحقق آن خواسته را مد نظر قرار دهند و نهایت تلاش را در این زمینه بکنند. سابقه دوستی و ارتباط صمیمی و برادرگونه شهید با حضرت آقا، شاهدی بر این مدعاست.

* از جنبه نظری و تاریخی، الگوی حکومتی مورد نظر آیت‌الله شهید سیدمحمدباقر حکیم چه بود و ایشان برای فقها چه نقشی را در حکومت مورد نظر خود قائل بودند؟

شهید آیت‌الله حکیم بی‌تردید همه امور از جمله تشکیل حکومت اسلامی را، در راستای فقه اهل‌بیت(ع) و تأثیر از منابع قرآنی و روایی و سیره معصومین(ع) تبیین و تعریف می‌کردند. در قرآن مشروعیت تنها از آن خداست و لذا کسانی که به دنبال ایجاد حکومتی اسلامی هستند، باید مشروعیت خود را از احکام الهی بگیرند. خداوند ابتدا مشروعیت حکومت را به پیامبر(ص) و پس از ایشان به ائمه اطهار(ع) و بعد از آنان به فقهای جامع‌الشرایط محول کرده است. این از جنبه نظری، اما در مرحله عمل حکومت غیر از مشروعیت شرط دیگری هم دارد که آن مقبولیت مردمی است. و اما جایگاه فقها در اعمال حاکمیت و ولایت در الگوی حکومتی مورد نظر ایشان، تعریف و تعیین موضع سیاسی و اجتماعی بر مبنای شرایط زمان و مکان و درک مصالح و مفاسد جامعه است.

* می‌توانید برای این تعریف مصداقی را ذکر کنید؟

مثلاً فقها باید بتوانند به این پرسش پاسخ بدهند که: موضع ما در قبال مسئله اشغال سرزمینی باید چگونه باشد؟ آیا باید مقاومت مسلحانه کنیم یا مقاومت مسالمت‌آمیز و یا کلاً باید شیوه دیگری را در پیش بگیریم؟ خود ایشان در برابر پدیده اشغالگری، شیوه «مبارزه منفی» را که شامل اعتصابات، تظاهرات و صدور بیانیه و امثالهم هست، اتخاذ کردند.

ایشان معتقد بودند همان‌طور که مثلاً فتوا در باب احکام معاملات و عبادات و… ضرورت دارد، در مورد مسائل سیاسی هم، فقیه باید نظر بدهد. البته فقیه باید ذهنی تحلیلگر و پویا داشته باشد و با منابع موثق خبری در ارتباط باشد. همان‌طور که یک فقیه به هر حدیثی اعتنا و به هر روایتی عمل نمی‌کند، در سیاست هم نباید به هر خبری اعتماد کند. آیت‌الله حکیم از طریق نمایندگیهای متعدد و ملاقاتهایی که با سفرا و سیاسیون داشتند و نیز ارتباط مستقیم با مراکز مهم تصمیم‌گیری، همواره در جریان اخبار دقیق و صحیح بودند.

*چرا فقها نتوانسته‌اند در عراق جریانی چون انقلاب اسلامی ایجاد کنند؟

این بحث بسیار مهم و راهبردی است و بارها هم در محیط‌های علمی و نیز در مجلس اعلی مورد بحث و بررسی قرار گرفته است، اما باید به این نکته توجه داشته باشید که شرایط ایران و عراق خیلی با هم فرق دارد. در ایران از دیر زمان شیعیان اکثریت مطلق را داشته‌اند و مخصوصاً از دوره صفویه، فقهای شیعه به‌قدری قدرت پیدا کردند که حتی پادشاهان هم مشروعیت خود را از آنها می‌گرفتند، در حالی که در عراق وضعیت به این شکل نبود و حاکمان همواره از اهل سنت بوده‌اند و نهایتاً هم که حزب بعث بر عراق حاکم شد.

بنابراین وضعیت فقها در عراق کاملاً با فقها در ایران تفاوت داشته است. سوای اینکه اساساً شبیه‌سازی بین نظام‌هایی که حتی نام یکسانی هم دارند، به نظر اغلب صاحب‌نظرهای سیاسی کار درستی نیست. مثلاً کشورهای امریکا و مالزی و چند کشور دیگر حکومت فدرال دارند، ولی تفاوتهایشان با هم آشکار است، چون ویژگی‌های جغرافیایی، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی آنها با یکدیگر تفاوت دارند.

* شهید آیت‌الله حکیم به این موضوع که مراجع عراق در شرایط کنونی می‌توانند فتوای سیاسی بدهند، چه نگاهی داشتند؟

ایشان به این دلیل وارد صحنه مرجعیت سیاسی و دینی عراق شدند که دیگران این جایگاه را تصدی نکرده بودند، بنابراین طبیعی است قائل به فتوای سیاسی بودند. ایشان همواره بر حضور جوانان و زنان در عرصه‌های سیاسی و اجتماعی تأکید می‌کردند و اعمال ولایت و حاکمیت فقیه از نظر ایشان، بالاترین و کامل‌ترین شکل اعمال حاکمیت بود و در عین حال معتقد بودند اعمال ولایت در حد کامل، در عراق فعلی ممکن نیست و به همین دلیل هم تز «مبارزه منفی» را مطرح کردند که در واقع مرتبه نازلی از اعمال ولایت و حاکمیت فقیه و مرجع دینی ـ سیاسی و از مصادیق بارز امر به معروف و نهی از منکر است. ایشان بارها به قوای اشغالگر هشدار دادند که: اگر به اعتراضات ما توجه نشود شیوه‌های دیگری را در پیش خواهیم گرفت که البته با شهادت ایشان مجالی برای اتخاذ آن شیوه‌ها ایجاد نشد.

* به نظر جنابعالی با توجه به اینکه بیش از ۹۷ درصد جمعیت عراق مسلمان هستند، چگونه می‌توان یک حکومت مردم‌سالار دینی را در آنجا محقق کرد؟

همین‌طور است. با توجه به اینکه اکثریت مطلق مردم عراق مسلمان هستند، طبیعتاً حکومت این کشور هم در کلان، نمی‌تواند برخلاف احکام اسلامی اداره شود.

* اسلامی به معنای اعم یا مذهب شیعه؟

بیش از ۶۰ درصد مردم عراق شیعه هستند، بنابراین طبیعی است بخش اعظم قوانین باید بر مبنای فقه شیعه تدوین شوند و تحمیل هر مذهب دیگری نارواست. البته ذکر این نکته را ضروری می‌دانم که طرح فقه سیاسی و بحث در باره این‌گونه مباحث در کل تاریخ عراق سابقه ندارد و این آموزه‌های سیاسی با شهید آیت‌الله سیدمحمدباقر حکیم آغاز می‌شود. برای اینکه بتوان یک حکومت مردم‌سالار دینی را بر عراق حاکم کرد، باید قبل از هر چیزی بر خواست و اراده مردم عراق تکیه کرد.

ویژگی‌های چنین حکومتی یکی مردمی بودن آن است، بدین معنا که هیچ‌گونه حکومت تحمیلی، چه از خارج و چه از داخل، نمی‌تواند همراهی مردم را جلب کند. این حکومت باید هویت اکثریت مطلق مردم را- که اسلام است- به رسمیت بشناسد و به آن احترام بگذارد. عناصر و بافتهای مرکزی تشکیل‌دهنده جامعه عراق، باید قطعاً در ساختار چنین حکومتی در نظر گرفته شود، وگرنه با آسیبهای اجتماعی مختلفی روبه‌رو خواهد بود.

* شهادت آیت‌الله حکیم درآن دوره، چه تأثیری بر فعالیت مجلس اعلی داشت؟

شهادت ایشان مجلس اعلی را به کانون توجهات مردم تبدیل کرد. ده‌ها سازمان و حزب، در این مجلس عضویت داشتند. پس از شهادت آیت‌الله حکیم در همان روز نخست عضوگیری برای مجلس اعلی، ۱۵ هزار نفر ثبت‌نام کردند و در شهرهای مختلف ازآن استقبال خوبی به عمل آمد.

*به خاطره شهادت ایشان هم اشاره‌ای داشته باشید.

روز جمعه اول ماه رجب و میلاد امام محمدباقر(ع) بود. ایشان طبق معمول هر جمعه غسل می‌کنند و با زبان روزه عازم محل برگزاری نماز جمعه می‌شوند. آن روز ایشان پنج بار از زیر قرآن رد می‌شوند و با خانواده به شکلی وداع می‌کنند که گویی آخرین دیدار ایشان با آنهاست. بارها ایشان را تهدید به ترور کرده بودند، اما در عزم آهنین ایشان کوچک‌ترین خللی پدید نمی‌آمد. ایشان به‌رغم خطراتی که تهدیدشان می‌کرد همچنان با صلابت در نماز جمعه حاضر می‌شد و جز رضای حق هیچ چیزی برایشان مهم نبود.      

منبع: موسسه مطالعات تاریخ معاصر

انتهای پیام/

 

[ad_2]

لینک منبع

ثبت شرکت سئو سایت

به این نوشته امتیاز بدهید!

سید وحید احدی نژاد .روابط عمومی هیات خدام الرضا کانونهای خدمت رضوی -خبرنگار حوزه دولت ومجلس

  • ×

    با ما در ارتباط باشید