» اجتماعی » در گفت‌وگو با تسنیم مطرح شد؛ آیا «عرق سرد» حامی فمینیست است؟
اجتماعی

در گفت‌وگو با تسنیم مطرح شد؛ آیا «عرق سرد» حامی فمینیست است؟

۱۲ شهریور ۹۸ 0۰5

[ad_1]

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، به هنگام اکران عرق سرد در مهر پارسال، از عوامل فیلم دعوت شد تا مصاحبه‌ای با آنها انجام شود. فقط آقای مهدی داوری به عنوان تهیه کننده دعوت ما را اجابت کرد و قبل از مصاحبه اذعان نمود که کارگردان به سبب اعتراض مصاحبه کننده (امیر اهوارکی) به عرق سرد در کنفرانس جشنواره فجر، از او دلخوری داشته و به همین دلیل، حاضر به مصاحبه نیست.

این مصاحبه در ۱۷ مهر ۱۳۹۷ انجام شد. با اینکه به تهیه کننده وعده‌ای برای بازبینی متن نداده بودیم و او نیز چنین درخواستی نکرده بود، اما صرفاً به سبب احترام به وی، متن برایش فرستاده شد. او نهایتاً از ما خواهش کرد که مصاحبه را فعلاً منتشر نکنید. ما نیز خواستۀ او را اجابت کرده، انتشار گفت‌وگو را برای زمان توزیع خانگی فیلم گذاشتیم.  سپس نقدی بر فیلم نوشته شد باعنوان «فمینیسم افراطی، با طعم فوتبال».

بعد از انجام مصاحبه، ما به دو موضوع عجیب اطلاع یافتیم. اولاً اینکه سرمایۀ اصلی فیلم را خانم کتایون شهابی(noori pictures) که در فرانسه زندگی می‌کند، پرداخته است و این خانم، خواهرزادۀ فرشتۀ طائرپور است که در سال ۹۶ جزو داوران جشنواره فجر بود. همین مسئله در برخی مطالبی که در رسانه‌ها منتشر شده عنوان گردید که فیلم عرق سرد توانست از جشنواره فجر، جوایز فراوانی دریافت کند.

مسئلۀ دوم این است که جناب داوری در حین مصاحبه به طور ناخواسته اعتراف کرد که فیلم عرق سرد از روی زندگی مهدی توتونچی و همسر سابقش نیلوفر اردلان ساخته شده است. اما برخی از اخبار پشت صحنه حکایت از آن دارد که نیلوفر اردلان مدت‌ها با الناز شاکردوست و پس از حذف او، با باران کوثری و امیر جدیدی تمرین بازیگری می‌کرده است تا وقایع زندگی مشترک آنها، مو به مو اجرا شود. از آقای مهدی توتونچی نقل شده است که حتی نحوۀ آب خوردن او و لیوان دست گرفتنش، در فیلم وجود دارد.

***

* لطفاً از سابقۀ خودتان در تهیه کنندگی بفرمایید.

تا الان ۱۰ فیلم و سریال تهیه کرده‌ام؛ در سینما و تلویزیون و شبکۀ نمایش خانگی، با این عناوین: منشی موقت (علی صلح‌جو/ ۱۳۸۹)، پیغام بگذارید (هومن سیدی) که این دو فیلم را هنوز توزیع نکرده‌ام، جرم (مسعود کیمیایی/ ۱۳۸۹)، پل چوبی (مهدی کرم‌پور/ ۱۳۹۰)، زندگی مشترک آقای محمودی و بانو (روح‌الله حجازی/ ۱۳۹۱)، تجریش ناتمام (پوریا آذربایجانی/ ۱۳۹۰)، اروند (پوریا آذربایجانی/ ۱۳۹۴).

همچنین در شبکه خانگی سریال عطسه (مهران مدیری/ ۱۳۹۴) را ساختم، و یک فیلم تلویزیونی به نام روز یلدا، شب چله (مجید موسویان/ ۱۳۸۹). و نیز سرمایه‌گذاری در فیلم‌های اژدها وارد می‌شود (مانی حقیقی/ ۱۳۹۴) و ایتالیا ایتالیا (کاوه صباغ‌زاده/ ۱۳۹۵).

* چرا موضوعات فیلم‌هایتان اینقدر متفاوت و پراکنده است؟ حتی ژانر دفاع مقدس هم در میان فیلم‌هایتان هست.

در هر کدام البته دغدغه‌ای داشتم. به موضوع دفاع مقدس نیز علاقه‌مندم. فیلم اروند را هم تماماً با هزینۀ خودم تهیه کردم. من تا به حال برای تهیۀ فیلم‌هایم از جایی وام نگرفته‌ام.

* ظاهراً فیلم عرق سرد با سرمایۀ فرد دیگری ساخته شده. نام خانم دیندار در تیتراژ آمده.

بله. این تنها فیلم من است که سرمایه‌اش را فرد دیگری پرداخته است.

* شما در کنار تهیه کنندگی، فعالیت‌های مختلفی نیز در زمینه‌های IT دارید.

بله. یک تلویزیون تعاملی به نام تیوا (Tva TV) دارم که جزو پنج شبکه‌ای است که صداوسیما مجوز داده است.  همچنین پیام رسان بیسفون که کار اصلی من بوده و هست. یک شرکت مخابراتی به نام بیستاک دارم که حدود بیست سال است که فعالیت دارد. کد ۰۲۰ را برای مکالمات خارج از کشور راه‌اندازی کردیم.

* هرچند که به مصاحبۀ امروز ما ربطی ندارد. اما بیسفون سابقاً خیلی خوب پیش می‌رفت.

متأسفانه در خصوص پیام‌رسان داخلی، هیچ عزم جدی در مسئولان ما وجود ندارد. از پیام‌رسان‌ها به طور مناسبتی حمایت می‌کنند. یعنی چند روزی به یادش هستند اما فوراً فراموش می‌شود. من سال ۱۳۹۱ پیام‌رسان بیسفون را تماماً با هزینۀ خودم راه‌اندازی کردم. دولت اخیراً یک وام پنج میلیاردی با سود هشت درصد به ما داده است که باید صرف خرید تجهیزات کنیم. با تضمین‌هایی که از ما گرفتند، سود وام به ۱۲ تا ۱۳ درصد رسیده است.

* متولد چه سالی هستید؟

آبان ۱۳۵۱

* دغدغۀ دفاع مقدس از کجا می‌آید؟

من در پانزده سالگی به مدت ۴۵ روز عملیات مرصاد را درک کردم. بسیار دوست داشتم که در حوزۀ دفاع مقدس کاری انجام دهم. چند فیلمنامه سفارش دادم که نوشتند اما مناسب ساخت نشد. به پوریا آذربایجانی سفارش دادم که بنویسد که مصادف شد با تشییع شهدای غواص. تحقیقات فراوانی نیز صورت دادیم. اما از سوی نهادها حمایت نشد. فیلم اروند را ساختیم که به نظرم روان، ساده و خوب از کار درآمده است. در جشنوارۀ جهانی فجر نمایش داشت. داوران فرانسوی و ژاپنی جشنواره فجر با چشمان اشک‌بار از سالن بیرون آمدند. عکسش را می‌توانم برایتان بفرستم. بالاخره جایزۀ ویژۀ هیئت داوران را به فیلم دادند. یکی از آنها قبل از عزیمت، در هتل اسپیناس به من می‌گفت: من نمی‌دانم چرا داوران ایرانی با فیلم تو مشکل داشتند. ظاهراً هر سه داور خارجی می‌خواستند جایزۀ اول جشنواره را به فیلم اروند بدهند، اما داوران ایرانی قبول نکرده بودند. در جشنواره دفاع مقدس نیز اروند عملاً بایکوت شد؛ فقط در روز آخر و سانس آخر نمایش داشت. بیست میلیون تومان کمک کردند به سه فیلم برگزیده که یکی‌اش اروند بود. من فوراً برگرداندم و قبول نکردم. ظاهراً باعث دلخوری آنها شد. این حرف‌ها را البته از روی درد دل گفتم.

* چه شد که با این دغدغه‌های خوب به سراغ عرق سرد رفتید؟

فیلمنامۀ عرق سرد، قبل از من توسط یک تهیه کنندۀ دیگر، پروانۀ ساخت گرفته بود.

* می‌توانید اسمش را بگویید؟

آقای جواد نوروزبیگی بود که به دلایلی انصراف داد. وقتی به من پیشنهاد شد چند شرط گذاشتم و مطابق آن، یک بازنگری در فیلمنامه کردیم و دوباره پروانه ساخت گرفتیم و ساخته شد.

* مشکل اصلی فیلم عرق سرد، ضدیت با نهاد خانواده است. دقت بفرمایید که اصل دهم قانون اساسی تأکید دارد که همۀ قوانین و برنامه‌ریزی‌های کشور باید در جهت آسان کردن تشکیل خانواده، پاسداری از قداست و استوار کردن آن بر اساس حقوق اسلامی باشد. اگر اصول جمهوری اسلامی واقعاً برایتان مهم است.

چرا معتقدید این فیلم ضد خانواده است؟

* خیلی واضح است. قهرمان فیلم شما، به دنبال نفع شخصی خود است و ضد خانواده عمل می‌کند.

شما در فضای جامعۀ امروز قدم زده‌اید؟

* ظاهراً موضوع بحث عوض شد.

بله. ما در این فیلم، یک زن یاغی داریم. اتفاقاً نسل جدید به دلیل رفتارهای غلط ما، دارد یاغی می‌شود. این موضوع را در فیلم زندگی مشترک آقای محمودی و بانو (روح‌الله حجازی/ ۱۳۹۱) نیز پرداخته‌ایم. شخصیت نوجوان آن فیلم (ترلان پروانه) اینطوری است. در مورد فیلم عرق سرد هم باید حرف زد. من خودم با مفهوم فمینیسم مشکل دارم.

* فیلم عرق سرد اصولاً فمینیستی است.

نخیر! اصلاً اینطور نیست.

* شما چه تعریفی از فمینیسم دارید؟

می‌گویند که هر چیزی که مدافع زنان باشد، فمینیستی است.

* این تعریف فمینیسم نیست.

شما بفرمایید.

* تعریف سادۀ فمینیسم، برابری حقوق زن با مرد است.

زن و مرد در مواردی، حقوق برابر دارند یا باید داشته باشند. اتفاقاً شرط اصلی من برای ساخت فیلمنامۀ عرق سرد این بود که به هیچ عنوان نباید جواز شرعیِ خروج زن از منزل ــ که در دست مرد است ــ مخدوش شود. در فیلم نیز اگر دقت کرده باشید این حکم را ما تأیید می‌کنیم. اما حرف من این است که مرد اجازه ندارد که به هر بهانه‌ای از این جواز استفاده کند.

* چه کسی این اجازه را از مرد می‌گیرد؟

کسی نمی‌گیرد. منظورم این است که برای نرمالیزه شدن جامعه، این موضوع باید رعایت شود. تصور کنید که شما مدیر یک مجموعه هستید و اختیارات تام دارید و حرف اول و آخر را خودتان می‌زنید…

* اتفاقاً من الان می‌خواستم همین مثال را برای شما بزنم.

حالا اگر شما از حیث مدیریتی، مرا که کارمند شما هستم، بدون دلیل اخراج کنید کار اشتباهی کرده‌اید. شما اختیار دارید و هیچکس هم متعرض اختیارات شما نمی‌شود. ما باید جامعه را سوق بدهیم به این سمت که از اختیارات خودشان به طور صحیح استفاده کنند. البته شرع مقدس، اختیار زوجه را به شوهر داده است، حتی او می‌تواند زنش را به باد کتک بگیرد.

* اما نه تا این حد. این موضوع در آیۀ ۳۴ از سورۀ نساء آمده است و همانجا می‌فرماید که اگر اطاعت کردند، حق تنبیه ندارید.

قوانین اسلام، کاملاً درست هستند. اما جامعۀ امروز را با جامعۀ ۱۴۰۰ سال قبل نمی‌توان مقایسه کرد. اسلام هیچگونه حکم نادرست ندارد. جوامع اروپایی برخی قوانین اسلام را بهتر از ما مسلمان‌ها رعایت می‌کنند. هرچند که ایرادهایی هم دارند که ما الان به آنها کاری نداریم.

* کدام دستورات اسلام را رعایت می‌کنند؟

مثلاً دروغ نمی‌گویند.

* دروغ نگفتن آنها به خاطر از بین رفتن شرم و حیا در آن جوامع است. دروغ‌های مسلمانان نیز غالباً به سبب حفظ حیا است.

فقط این نیست. اسلام دروغ را گناه کبیره کرده است. چون عوارضی دارد که انسان را بیشتر به آن مبتلا می‌کند. دروغ مصلحتی نیز که در میان ما رواج دارد، غلط است.

* ربطی به اسلام ندارد. مگر اروپایی‌ها دروغ نگفتن را از اسلام یاد گرفته‌اند؟! شما می‌توانستید این مثال را بزنید که در کشور عراق، بالاترین امنیت جنسیتی برقرار است. چون فمینیسم در آنجا رواج ندارد و آنها همۀ قوانین اسلام را در این باره رعایت می‌کنند. مثلاً در پیاده‌روی اربعین، زن‌ها با زن‌ها می‌روند، و مردها با مردها. شوهران اصلاً نگرانی ندارند. چون می‌دانند که اگر همسرش یکی دو هفته از او دور باشد در امنیت است.

امنیت اربعین به برکت امام حسین(ع) است. آنجا قسمتی از دنیا است که …

* اما من این حس را ندارم. نمی‌توانم همسرم را با چند خانم به زیارت اربعین بفرستم.

من ۱۰ سال است که خانواده و ۲۵ نفر از دوستانم را با خودم می‌برم.

* الحمد لله خودتان رفته‌اید و می‌دانید چه می‌گویم. در روزهای اربعین امنیت جنسیتی برقرار است. مردها به زن‌ها نگاه نمی‌کنند، هیز نیستند.

اگر مردی به زن نگاه نکند، پس او مرد نیست.

* چون نیاز ندارند. نقل شده است که امام علی(ع) فرمود: اگر حکم صیغه را خلیفۀ دوم لغو نکرده بود، هیچکس زنا نمی‌کرد، بجز آدم بدبخت و شقی. صیغه الان در عراق انجام می‌شود. ازدواج در آنجا مثل کشور ما سخت نیست.

اما ما نمی توانیم حکم صیغه را در جمهوری اسلامی اجرا کنیم. چون از زمان پیش از انقلاب، یک فرهنگ غلط در میان ما رایج کرده‌اند. در عقدنامه‌ها، شروط ضمن عقد وجود دارند که برخی از آنها مخالف شرع هستند اما همه باید امضاء کنند.

* امضای این شروط، اجباری نیست! من و همسرم امضاء نکردیم!

شما جزو استثنائات هستید.

* برگردیم به بحث خودمان.

سخن ما بر سر این بود که مرد نباید به هر بهانه‌ای از اختیارات خودش استفاده کند. زن هم اجازه ندارد شیلنگ تخته بیاندازد و بعد، انتظار داشته باشد که مرد از اهرم خودش استفاده نکند. این موضوع در فیلم به وضوح دیده می‌شود و دیالوگ‌هایی در این رابطه هست. مثلاً در فدراسیون خانم سرپرست به افروز (باران کوثری) می‌گوید: «تو به اسم شوهرت، ما رو می‌پیچونی می‌ری پارتی؟» یا آنجا که افروز به دوستش می‌گوید: «شوهرم نمی‌دونه که تو داری با من زندگی می‌کنی.» یعنی این زنه، یک فرد عادی نیست. از طرف دیگر، شوهرش هم یک فرد عادی نیست.

* چرا در فیلم تأکید داشتید که شوهر حتماً مذهبی نشان داده شود؟ انگشتر فیروزه، محاسن مذهبی، شعر با قافیه بسم الله الرحمن الرحیم و… آیا نمی‌شد که جور دیگری باشد؟ یا سرپرست تیم که چادرش انگار که در حلقوم ماست.

بله، می‌شد. می‌گویند دیکتۀ نانوشته غلط نداره. همۀ فیلم‌هایی که من ساخته‌ام اگر یک بار دیگر بسازم نوع دیگری از کار درمی‌آیند.

* انگار شما و جناب فیلمساز می‌خواهید به تقابل مذهب و فمینیسم دامن بزنید.

نه واقعاً. من به عنوان تهیه کننده، لااقل چنین قصدی نداشته‌ام. کما اینکه برخی صحنه‌های فیلم را خودم بعد از جشنواره بیرون کشیدم. مانند صحنۀ نمازخوانی خانم دولتشاهی و صحنۀ مولودی‌خوانی در فدراسیون. چون دیدم که شائبه‌ای به وجود می‌آید که انگار عامل تخریب این خانواده، مذهب بوده است. چون دیدم دارد افکار مخاطب را خراب می‌کند و ذهن او را به جای دیگری پرتاب می‌کند. به خاطر حذف مولودی‌خوانی و جشن میلاد، مجبور شدیم تمام پارچه‌های مذهبی روی دیوارهای راهرو را با cgi پاک کنیم. حذف دیگر، در انتهای فیلم بود. افروز با اتومبیل دو بار از روی شوهرش رد می‌شد و او را به قتل می‌رساند!

* من شنیده بودم که حذف این سکانس، از اصلاحات شورای پروانه نمایش بوده.

نخیر! من خودم حذف کردم. گفتم که این اضافی است. چرا باید شوهرش را بکشد؟ ما داریم به مخاطب این را آموزش می‌دهیم که اگر کسی تو را اذیت کرد، او را بکش!

* مگر این در فیلمنامه نبوده؟ چرا زودتر به فکرتان نرسید که حذف کنید؟

بعد از پایان دیدم که اثرات سوئی دارد.

* چون شما فرمودید بعد از آنکه فیلمنامه از آقای نوروزبیگی به دست شما رسید، مواردی را هم شرط گذاشته و تغییر داده‌اید. اگر ممکن است آن موارد را ذکر بفرمایید.

فیلمنامه در دفتر ما بسیار تغییر کرد و کاملاً متفاوت شد. آن فیلمنامه، واقعاً تند بود.

* پس این فیلم که اینقدر فمینیستی است مقدار فراوانی از زهرش توسط شما گرفته شده.

بله. البته من اعتقادی ندارم که فیلم عرق سرد، فمینیستی است. من فیلم را به چند خانم و آقای فمینیست به طور خصوصی نشان دادم. می‌گفتند که شما یک موضوع اجتماعی را به یک ماجرای شخصی تبدیل کرده‌اید. یعنی جواز خروج از کشور را فقط مشکلی برای این زوج خاص کرده‌اید و نه دیگران. به هر حال، من معتقدم که نسخۀ کنونی اصلاً فمینیستی نیست و هیچکس نمی‌تواند از آن سوء استفاده کند. چه مذهبی‌های داخلی و چه رسانه‌های بیگانه‌ای که می‌خواهند به قانون مملکت ما ایراد بگیرند.

* در دیالوگ فیلم هست که خانم لیلی رشیدی در اواخر سکانس دادگاه به قاضی می‌گوید: شما نباید سنتی عمل کنید!

این یک افکت از جامعۀ موجود است.

* یک وکیل نباید چنین چیزی بگوید! وکیل در دادگاه بایست حقوقی حرف بزند.

چون او قبلاً با صدای امریکا مصاحبه کرده و از فشار رسانه‌های بیگانه دارد استفاده می‌کند. اصلاً کدام وکیل است که در حوزه‌های سیاسی و فمینیستی کار کند اما حرف منطقی بزند؟! اینها اصولاً کسانی هستند که از اهرم رسانه‌های بیگانه استفاده می‌کنند تا به حکومت فشار بیاورند و خرشان از پل بگذرد.

* وکیل قاعدتاً نباید از قاضی بخواهد که بر خلاف قانون حکم بدهد. این دیالوگ پذیرفتنی نیست.

بله! برخی‌ها هم هستند که به قاضی رشوه می‌دهند که مطابق قانون عمل نکند. این اشکالِ جامعه است.

* موضوع رشوه، چیز دیگری است. در کنفرانس مطبوعاتی هم خانم رشیدی می‌گفت که این قوانین باید شکسته شود. شما نیز الان مشابه همین را می‌گویید. گفتید که بعد از ۱۴۰۰ سال یک چیزهایی باید تغییر کند.

من این را نگفتم! به نظر من اساس قوانین ما درست است اما یک چیزهایی می‌تواند عوض شود. مگر حضرت امام(ره) شطرنج را حلال نکردند؟ مگر می‌شود یک چیز حرام، حلال بشود؟

* شطرنج خاصیت قدیم خودش را از دست داده بود. هرچند که شرط عدم قمار هنوز هم باید در آن رعایت شود وگرنه بازی کردن با آن، حرام است.

من روی این موضوع، خیلی حرف دارم. یکی از شروط مرجع تقلیدِ أعلم، این است که آگاه به علومِ روز باشد. همین شرط است که امام خمینی و رهبر معظم انقلاب را از فقهای زمان خود متمایز کرده است.

* برگردیم به بحث خودمان.

این حکم شرعی که اجازۀ زن به دست مرد داده شده، کاملاً قابل احترام است و باید باقی باشد. چون باعث تحکیم خانواده است. شاید ما الان حکمت این موضوع را نفهمیم اما به هر حال جزو آن حکمت‌هایی است که در زمان ظهور امام زمان(عج) توسط آن حضرت، بیان خواهد شد. چون حدیث داریم که حضرت صاحب الزمان ۲۵ قسمت از ۲۷ بخشِ علم را علن خواهد کرد.

* البته فهم ماجرا چندان سخت نیست. چون عقد ازدواج، یک قرارداد است که طرفین بر سر حقوق و تکالیف متقابل با هم توافق می‌کنند. شوهر طبق قانون اسلام، مهریه و نفقه می‌دهد و زن در قبال آن تعهد می‌دهد که مطیع او باشد. مطابق آیۀ ۲۱ از سورۀ روم، خداوند تعالی سکینت و آرامش را به زوجین نازل می‌کند. یعنی محبت آنها را بعد از عقد در دل یکدیگر قرار می‌دهد. این مهر و محبت، معجزۀ خداست، چون در ابتدا می‌فرماید «و مِن آیاتِهِ ….» اصطلاح «آیه» در قرآن، به معنای «معجزه» است. این محبتی که خداوند ایجاد می‌کند، با عشق و علاقه‌های زودگذر تفاوت دارد. اگر خداوند این قرارداد را امضاء کند آنگاه بر آنها سکینت و آرامش خود را نازل می‌کند و آن زندگی، پایدار خواهد بود. اما اگر یکی از طرفین یا هر دو قصد ضایع کردن حق دیگری را داشته باشند آنگاه خداوند خبیر، سکینت را نازل نمی‌کند و این زندگی به جدایی خواهد انجامید.

این موضوع، در فیلم عرق سرد به وضوح آمده است. زن دارد شیلنگ تخته می‌اندازد و مرد در مواقعی اذیت می‌کند و لذا زندگی‌شان پایدار نیست. این چیزی که شما گفتید خیلی خوب است و مؤید فیلم ماست.

* نه متأسفانه. فیلم شما خاستگاه متفاوتی دارد و چیز دیگری می‌گوید. از این افق خیلی فاصله دارد.

اصلاً اینطور نیست. فیلم دارد به زن می‌گوید که چرا هر کاری که دلت خواست انجام می‌دهی و شرایط ازدواج را زیر پا می‌گذاری و باز هم انتظار داری که مرد وفادار باشد، فداکاری کند، و بد و خوب تو را به جان بخرد؟

* کارگردانِ فیلم عرق سرد، در کنار این زن یاغی ایستاده است. نوشتۀ آخر فیلم نیت او را عیان می‌کند. وقتی می‌گوید: در سال ۱۳۹۶ هشت مورد ممانعت از خروج از کشور رخ داده است و غیره.

حرفتان را قبول ندارم. چون ما برای این موضوع، قانون داریم. در قانون اسلام و قوانین مملکت ما آمده است که باید در این خصوص به حاکم شرع رجوع کرد. یعنی اختیار خروج زن در آن مورد خاص، به قاضی داده شده است.

* البته جواز دادن قاضی هم با زور فمینیست‌ها در قانون آمده. توجه شما را جلب می‌کنم به تحریر الوسیلۀ حضرت امام خمینی(ره) که در کتاب نکاح، در ابتدای فصلی با عنوان «شروط مذکور در عقد ازدواج» مرقوم کرده‌اند اگر زن قبل از عقد ازدواج، شرط کند که هر زمان که خواست از خانه بیرون برود این شرط باطل است. همچنین است اگر شرط کند که شوهرش همسر دیگری اختیار نکند. علتش واضح است. چون این موارد، جزو ضروریات ازدواج و از حقوق مرد هستند و به فرد دیگر واگذار نمی‌شود. مانند این است که من در اداره یا کارخانه‌ای مشغول به کار شوم و شرط بگذارم که من هر وقت که خواستم، محل کار خود را ترک کنم. حتی اگر مدیر چنین شرطی را بپذیرد عقل انسان، این شرط را باطل می‌شمارد.

 یادآوری می‌کنم که آقای کارگردان در کنفرانس مطبوعاتیِ جشنوارۀ فجر گفت: «زن‌ها، تنها قیام می‌کنند.» این هم دلیل دیگری است برای اینکه جناب کارگردان، مدافع یاغیگری این زن است. اتفاقاً دعوای من با کارگردان در کنفرانس خبری، برای همین بود که چرا او از یک یاغی حمایت می‌کند.

او درست می‌گوید. اما هر زنی که قیام نمی‌کند. چرا همسر من و شما، یاغی نمی‌شوند؟ خداوند به جنس زن، قدرت و طبیعتی داده است که اگر بخواهند می‌توانند کانون خانواده را به هم بریزند. می‌توانند حرف‌های غیرمنطقی بزنند و کسی نتواند جلوی آنها را بگیرد. مقدار زیادی از سلوک مؤمنانۀ زنان جامعۀ ما، به رفتار خوب شوهرانشان برمی‌گردد. چنانچه شوهر بد باشد، بهترین زن دنیا هم اگر با او زندگی کند نهایتاً تا پنجاه سال صبر می‌کند. مگر اینکه اعتقاداتش مانع شود.

افروز در فیلم عرق سرد یاغی‌گری می‌کند. نتیجه‌اش این می‌شود که شوهرش جلوی او می‌ایستد. قانون و فدراسیون هم در مقابل او می‌ایستند.

* متأسفانه شوهر و مسئولان فدراسیون در فیلم شما چهرۀ موجهی ندارند.

قضاوتشان نکنید! چرا اینطور فکر می‌کنید؟

* در ابتدای فیلم، فیلمساز ذهن مخاطبانش را به این سمت می‌برد که از شوهر متنفر شوند. قبل از آنکه مخاطب چهرۀ یاسر (امیر جدیدی) را ببیند، این حس نفرت از او لحظه به لحظه در حال افزایش است. و بالاخره در دقیقه ۲۵ ناگهان شوهر را می‌بینیم که برنامه‌ای را در تلویزیون اجرا می‌کند و شعری را با قافیۀ «بسم الله الرحمن الرحیم» می‌خواند. این شعر هم البته بر نفرت مخاطب می‌افزاید تا او را به چشم یک منافق ببیند. در طرف دیگر، سرپرست تیم (سحر دولتشاهی) است که باز هم نفاق دارد؛ یکی به میخ می‌زند و یکی به نعل. لحن گفتار او ــ که اتفاقاً خیلی خوب هم از کار درآمده ــ نشان می‌دهد که دلسوزی ندارد و اساساً نقش بازی می‌کند و فرصت‌طلب است.

این قضاوت شماست.

* خیلی واضح است. مخصوصاً چادری بودنش و سخنی که در نمازخانه به افروز می‌گوید: برو کنار! می‌خواهم نماز بخوانم. به هر حال خانم سرپرست تیم، به عنوان چهره یا نمایندۀ جمهوری اسلامی تصویر می‌شود.

نخیر! همین آدم به افروز می‌گوید که به شوهرت رسیدگی کن! یعنی دارد او را تشویق می‌کند که به کانون خانواده برگردد.

* این جمله هم البته برای بالا رفتن تیم خودش است، نه از سر دلسوزی برای افروز و خانواده‌اش. شخصیت سرپرست، اصلاً منفی طراحی شده.

نخیر! من شخصیت او را منفی نمی‌دانم. او اتفاقاً آدم منطقیِ ماجراست.

* به‌ویژه آنجا که میان دو دوست را به هم می‌زند. به معصومه (هدی زین‌العابدین) سفارش می‌کند که دوستی‌اش با افروز را بشکند.

بله! سرپرست به او می‌گوید که رفاقت کدام زن برای کدام زن، باقی مانده است. نمی‌خواهد دوستی‌شان را بشکند بلکه می‌گوید چرا با این زن یاغی رفاقت می‌کنی.

* چرا او را چادری تصویر کرده‌اید؟

به خاطر اینکه الان شرایط عمومی فدراسیون‌ها اینطوری است. ما البته یک حجاب کامل و پوشیده برای او نگذاشتیم. وگرنه، شما قطعاً حق داشتید.

* در فیلم شما این خانم سرپرست با این چهرۀ منافقانه‌اش نمایندۀ حکومت شده است!

نخیر! نمایندۀ حکومت نیست.

* چرا دیگر. مرتباً هم تابلوی «فدراسیون فوتسال جمهوری اسلامی» را در چشم تماشاگر می‌کنید که مبادا فراموش شود.

خود رئیس فدراسیون هم زورش نمی‌رسد که این مشکل را حل کند.

* رئیس فدراسیون با اینکه بازیگر ناشناخته‌ای برایش آورده‌اید که نقشش را خوب بازی نمی‌کند و دیالوگ‌هایش را با عجله می‌گوید، با این حال همراهی مخاطب را برمی‌انگیزد.

او هم سعی دارد که کمک کند. شما از این دیکته، غلط نگیرید! یعنی بگیرید، اما بدانید که اگر من این فیلم را امروز دوباره بسازم، جور دیگری خواهد شد. شاید به قول شما برای کاراکتر سرپرست تیم، چادر نگذاریم.

* هنوز از ساخت فیلم، یک سال نگذشته! به هر حال، مشکل اصلیِ این شخصیت، نفاق اوست. او مانند «زن بابا» عمل می‌کند و نه مادر.

نباید انتظار داشته باشید که سرپرست تیم برای همۀ بازیکنان، مادری کند. هرچند که در اوایل فیلم سعی دارد که به افروز کمک کند. به هر حال، افروز یک شخصیت کاملاً عصیانگر است. خیلی واضح است. مثلاً خالکوبی دارد، مخفیانه به پارتی می‌رود و غیره. نمی‌شود انتظار داشت که قوانین جامعه به نفع این شخصیت عصیانگر باشند.

* من اتفاقاً در کنفرانس مطبوعاتی جشنوارۀ فجر همین را از آقای بیرقی خواستم. گفتم اگر می‌خواهی یک زن یاغی را نشان بدهی، مدافعش نباش! در حالی که مثلاً تهمینه میلانی این کار را می‌کند. او به هر صورت، مدافع زن است، هر جرم و جنایتی هم که کرده باشد. سهیل بیرقی هم تفاوتی با تهمیه میلانی ندارد. در فیلم من (۱۳۹۴) ــ اولین ساختۀ بیرقی ــ او مدافع زن یاغی فیلمش است. این را مقایسه کنید با فیلم جدایی نادر از سیمین که تا آخر متوجه نمی‌شوید که نظر کارگردان با کدام است؛ با نادر یا سیمین؟ برخی سایت‌ها برای این موضوع از مخاطبان خود رأی‌گیری کردند، که اکثراً جناح نادر را گرفتند.

فیلم ما، مدافع زن یاغی نیست. حتی آن مردی که گمان می‌کرد این فیلم از روی زندگی او ساخته شده، از من پرسید که چرا مرد را در این فیلم اینقدر بد نشان داده‌اید؟ پرسیدم: مگر زن، چهرۀ موجهی دارد؟ گفت: نه! او قبلاً از ما شکایت کرده بود، اما در نهایت به دفتر ما آمد و رضایت داد و گفت که با این فیلم مشکلی ندارد. لذا ما برای زمان اکران، این توضیح را ابتدای فیلم اضافه کردیم که هر گونه تشابهی با زندگی واقعی، تکذیب می‌شود. اصل ایده از واقعیت آمده. اما فیلمنامه‌نویس/ کارگردان ماجرا را طوری نوشته است که کسانی ممکن است قسمت‌هایی از آن را شبیه زندگی خودشان بدانند. به هر حال مرد در این فیلم نیز به اندازۀ خودش مقصر است.

* مشکل فیلم این است که به یاسر نزدیک نمی‌شود. یعنی مخاطب از ذهنیت او اطلاع ندارد و دردش را نمی‌فهمد. در حالی که افروز مدام حرف می‌زند و از خودش دفاع می‌کند. پیوسته سعی دارد رفتارهایش را توجیه کند. مثلاً می‌گوید: من غلط کردم که ازدواج کردم. این دیالوگ برای زنان بدآموزی دارد و آمار ازدواج را پایین می‌آورد.

من حرف شما را تا حدی قبول دارم. چون نسل جدید ما مخصوصاً کسانی که در فضای مذهبی نیستند در مورد ازدواج، مشابه با همین عقیده‌ها را بروز می‌دهند.

* علتش این است که آنها سنگ بنای ازدواجشان را غلط گذاشته‌اند.

آفرین! حرف من به چنین افرادی این است که اگر شوهرت را از توی پارتی یا خیابان پیدا کردی نباید انتظار داشته باشی که زندگی‌ات ثبات داشته باشد. اگر معیارهای زندگیِ خوب را قبول کرده‌اند، سنگ بنای ازدواجشان را درست می‌گذارند. وگرنه نباید در انتظار زندگی خوب باشند.

* مسئله این است که مخاطب مشکل این زوج را نمی‌فهمد. مرد هم هیچ‌وقت توضیح نمی‌دهد که مشکلش چیست. فقط در دادگاه لحظاتی حرف می‌زند.

به قدر کافی در آنجا از مشکلش می‌گوید که همسرش تمکین ندارد. هرچند که صحنۀ دادگاه در فیلمنامه وجود نداشت و من اضافه کردم. حتی آن سکانس “صدای امریکا” هم نبود. آن دیالوگی که افروز به وکیلش می‌گوید که تو با صدای امریکا مصاحبه کردی که مشهور بشوی و از نردبان من بالا بروی. این نکته می‌تواند برای کسانی که قصد دارند این مسیر را بروند، درس‌آموز باشد. عملاً هیچ اتفاقی نمی‌افتد و چیزی تغییر نمی‌کند مگر اینکه آنها خودشان را مطرح می‌کنند.

به هر حال، من دغدغه‌های شما را می‌پذیرم. اما نباید از ما، یک فیلم صد در صدی انتظار داشته باشید. این فیلم در مجموع آن تأثیر مثبتی که باید بگذارد خواهد گذاشت.

* شما انتظار دارید چه تأثیری بگذارد؟

اینکه این نوع عصیانگری برای زنان، عوارض وخیمی خواهد داشت.

* فیلم شما می‌توانست به لحاظ مضمون، یک فیلم خوب باشد. اما الان کمتر از متوسط است. هرچند که با درام اندکش می‌تواند برخی مخاطبان سطحی‌نگر را همراه می‌کند. اما آنچه به فیلم ضربه زده، عدم عدالت فیلمساز است.

عرق سرد فیلم دوم بیرقی است. شما باید از فیلم پنجم و ششم به بعد چنین انتظاری داشته باشید. پوریا آذربایجانی دو فیلم با من ساخت و الان می‌بینم که در فیلم چهارمش (جشن دلتنگی) کاملاً رشد کرده است.

* اما توجه داشته باشید که ما داریم در مورد ملکۀ عدالت صحبت می‌کنیم، نه تکنیک فیلمسازی. فیلم اول آقای بیرقی نیز همین مشکل را داشت. بگذارید یک روایت از معصومین برایتان بخوانم. روایتی هست که می‌فرماید آدم‌هایی که به پیامبر اکرم(ص) ایمان آورند قبل از اسلام هم آدم‌های خوبی بودند و اشراری که با آن حضرت، دشمنی کردند در دوران جاهلیت نیز آدم‌های شروری بودند: خیارُهم خیارٌ فی الجاهلیه و شِرارهم شِرارٌ فی الجاهلیه.

من یک عمو داشتم که عاشق شد و ازدواج کرد که پذیرش آن، از سوی خانواده سخت بود. وقتی که شهید شد همه فهمیدند که در مورد او اشتباه کرده‌اند.

* شاید مورد ایشان استثناء بوده اما قاعده این است که عشق قبل از ازدواج، انسان را کور می‌کند و از قضا مخل پایداری خانواده هم هست. به همین جهت مرحوم آیت‌الله بهجت آن را حرام دانسته‌اند. نباید عاشق شد!

یعنی شما به «عشق در یک نگاه»، اعتقاد ندارید؟ حالا اگر عاشق شد چه کار باید بکند؟ چرا نباید عاشق شد؟

* چون دخترِ مردم است. انسان مؤمن باید مواظب دلش باشد تا بیراهه نرود. زیبارویان، اتومبیل‌های شیک و خانه‌های زیبا. اینها برای مردم هستند و انسان نباید به مال مردم چشم بدوزد. باید به آنچه خدا به او داده قانع باشد و خواسته‌هایش را از خدا بخواهد.

در مورد عشق بگویم که اگر کسی با یک نگاه عاشق ‌شد چنین فردی از قبل، این اندیشه را در ذهنش پرورانده. وگرنه آدمیزاد به راحتی با یک نگاه گرفتار نمی‌شود.

مرحبا! آدم باید آنقدر تقوا داشته باشد که صبر کند تا به مقصودش برسد.

* نباید به هر چیزی دل سپرد. اگر آدم دلش را به یک زن داد، پای هر قراردادی را هم امضاء می‌کند. ازدواج موفق، همان سنت پدران ماست. آنها همسر را برای زندگی می‌خواستند و لذتشان در پدر شدن و مادر شدن بود، نه برای پز دادن و شلتاق کردن. به همین خاطر بود که انتخاب همسر مناسب را به بزرگترها می‌سپردند. برخی از آنها حتی تا بعد از خطبۀ عقد، همسرشان را نمی‌دیدند و الان برای ما عجیب است که چقدر زندگی‌شان بابرکت بوده و ثبات داشته یا دارد. چونکه چشم‌چرانی نکردند و خداوند نیز عقد آنها را امضاء کرد و قلوب آنها را پیوند زد و به دل‌هایشان آرامش داد. حدیث داریم که خداوند به قلب پدر و مادر الهام می‌کند تا همسر واقعی فرزندشان را تشخیص دهند.

جامعۀ امروز، متأثر از مسائلی است که قبل از انقلاب اسلامی به فرهنگ ما داخل کرده‌اند. جوان امروز فکر می‌کند که همه چیز را خودش باید تجربه کند. فرهنگ باید از ریشه رشد کند و بالا بیاید. فرهنگی که از بالا دیکته شود چندان کارساز نیست.

* بنده در همان کنفرانس مطبوعاتی جشنواره فجر سعی کردم به معروف بودن ازدواج اشاره کنم. متأسفانه «امر به معروف» را به «امر به خوبی‌ها» ترجمه می‌کنند. در حالیکه «معروف» همان معنای خودش را دارد. معروف یعنی مشهور؛ یعنی آنچه انبیاء در جهان شهرت داده‌اند. انبیاء بودند که ازدواج و قواعدش را در جهان معروف کردند. مثلاً اینکه مرد باید به خواستگاری زن برود و حامی همسرش باشد در همه جای دنیا پذیرفته شده است. اگر معروفی مانند ازدواج نبود، شاید الان ما همچون حیوانات زندگی می‌کردیم.

الان در دوران آخر الزمان سعی دارند جای معروف و منکر را عوض کنند. فرهنگ بیگانه دارد چیزهای منکر و ناشناخته را با زور رسانه، معروف و مشهور می‌کند و از سمت دیگر، معروفات حقیقی را که انبیاء شهرت داده‌اند، ناپسند جلوه می‌دهد. زن باید معاون مرد باشد، اما الان زن‌ها می‌خواهند رئیس بشوند. غافل از اینکه مردها برای پیدا کردن رئیس، به خواستگاری نمی‌روند. دختر‌های امروز با تحصیلات عالیه‌ای که پیدا کرده‌اند به فرعون‌های دورای ما تبدیل شده‌اند. لذا به دنبال کسی می‌گردند که عاشقشان شود تا جورشان را همه‌جوره بکشد.

من دوست دارم که با فیلم‌هایی که می‌سازیم، بحث‌هایی در این موارد راه بیاندازیم تا تضارب آراء ایجاد شود. در این میان، آنهایی که باید بفهمند خواهند فهمید.

* سؤال این است که چرا در این روزگار، همه فیلمسازان به طرف فمینیسم غش می‌کنند؟

فیلم ما که فمینیستی نبود.

* شما هنوز معنای فمینیسم را نفهمیده‌اید؟! وقتی که فیلم می‌گوید که چرا این مرد باید حق داشته باشد که زن را ممنوع الخروج کند یعنی فمینیسم. اعتراض به عدم برابری جنسیتی.

مگر من آخر فیلم نوشته‌ام که این قانون باید برداشته شود؟ یا حق زن و مرد باید یکسان شود؟

* فیلم با درامش این را القاء می‌کند. خانم وکیل در دادگاه به قاضی می‌گوید که شما نباید سنتی رفتار کنید.

وکیل این را خواسته، چون بازتاب جامعه است.

* یا آن لحظه‌ای که افروز در فرودگاه متوجه می‌شود که ممنوع الخروج شده و اعتراض می‌کند. پیداست که اصلاً از این حق شوهرش بی‌خبر است. فیلم شما کلاً این موضوع را مسخره می‌کند. این فیلم اساساً ساخته شده تا جلوی این حق را بگیرد. ظاهراً تا حدی هم موفق شده که نظر بعضی از وکلای اصلاحاتچی مجلس شورای اسلامی را جلب کند.

خیلی ببخشید! اما این تصور شماست.

* شاید شما متوجه نیّت فیلمساز نشده‌اید. به هر حال، فیلم عرق سرد بر اغلب مخاطبانش این اثر را می‌گذارد. فیلمساز قصد کرده که افروز را قهرمان ملی کند، و نهاد خانواده باید فدای او شود! این، خانواده است که برای یک مصلحت بزرگتر، باید قربانی افروز شود. یادآوری می‌کنم که آن آقای رئیس فدراسیون نیز به یاسر می‌گوید: از حقت بگذر!

اگر اینطوری بود فیلمساز می‌فرستادش برود.

* منظورتان چیست؟

آیا شما می‌دانید که در واقع، این آدم رفته؟

* کدام آدم؟

یعنی این زن در واقعیت، از کشور خارج شده است. چرا این در فیلم ما نیست؟

* منظورتان از «واقعیت»، یعنی آن ماجرایی که دستمایۀ ساخت این فیلم شده؟ قصۀ آقای توتونچی و خانمش؟

بله!

* با اجازۀ شوهرش؟

نخیر! حاکم شرع به زن اجازۀ خروج داده. پس چرا در فیلم اینطور نیست؟

* چون روش فمینیست‌ها این است که به زنان آموزش می‌دهند که برای رسیدن به خواسته‌هایشان باید بجنگندند! این فیلم دارد جنگیدن را می‌آموزد. اینکه مسیر را باید تا آخر بروند و حتی از قتل شوهر هم فروگذار نکنند.

نخیر! اگر من می‌خواستم به زن‌ها یاد بدهم که عصیان کنند و از اجازۀ حاکم شروع برای خروج اضطراری استفاده کنند، این را در فیلم می‌گذاشتم و به آنها یاد می‌دادم.

* اجازه گرفتن از حاکم شرع که طغیان‌گری نیست! مخصوصاً که درام ماجرا از بین می‌رفت و مخاطب همراهی با فیلم را از دست می‌داد.

ما می‌توانستیم در انتهای فیلم یک نوشته بگذاریم که این زن بالاخره با حکم قاضی از مملکت خارج شد. اما به هر حال، این برداشتی که شما از فیلم کرده‌اید برای من محترم است. هرچند که اغلب مردم این برداشت را ندارند. شما البته چون منتقد سینما هستید به تمام نکات ریزِ موضوع، دقت کرده‌اید.

* بنده قبل از اینکه منتقد سینما باشم حقوق و شرعیات بلدم. خیلی واضح است که این فیلم می‌خواهد قانون را تغییر بدهد.

اصلاً.

* چرا؟ خیلی روشن است. سهیل بیرقی و لیلی رشیدی در جشنوارۀ فجر گفتند که یک چیزهایی باید تغییر کند، خود فیلم با نوشتۀ آخرش نیز همین را دارد می‌گوید.

فیلم دارد چیزی را که ممکن است با هجمه، معضل قانونی کشور شود به یک موضوع شخصی تبدیل می‌کند. فیلم می‌گوید که در این موضوع، قانون وجود دارد و ماجرا به اختیار زن و شوهر واگذار شده.

* اتفاقاً برعکس. فیلم عرق سرد قصد کرده تا یک موضوع شخصی و موردی را، به یک معضل ملی تبدیل کند. حرفش این است که با خانم‌ها درنیفتید. آنها قدرت‌های فوق العاده‌ای دارند که می‌توانند زندگی‌تان را تبدیل به جهنم کنند. می‌توانند وارد حریم تلویزیون شوند و آبروی شوهرشان را در برنامۀ زنده ببرند و او را بی‌حیثیت کنند. می‌توانند او را با اتومبیل زیر بگیرند.

یک مرد هم می‌تواند این کار را بکند.

* نه خوشبختانه! مردها هنوز اینقدر بی‌حیا نشده‌اند. خداوند بی‌جهت مرد را سرپرست خانواده نکرده است. مردها این کارها را نمی‌کنند.

مگر همین زوج مجری تلویزیون که از هم جدا شدند، مگر شوهر ماجرای خودش را نگفت؟

* نخیر! اگر هم حرفی زده باشد در مقام دفاع بوده است. چون زن، شروع کننده بود و نگاه‌ها را به سمت مرد جلب کرد و او ناچار شد حرف بزند. نگاه کنید که در هیچ فیلم مستندی، مردها علیه همسرانشان بدگویی نکرده‌اند. اما بدگویی زن‌ها علیه شوهران، فراوان است. در بسیاری از فیلم‌های به ظاهر مستند، زن‌ها علیه مردها بدگویی می‌کنند.

به هر حال، در فیلم عرق سرد هر دو طرف مقصر هستند و به چهرۀ همدیگر، چنگ می‌اندازند. مرد برگۀ گواهی امضاء را پاره می‌کند و زن هم در خیابان آبروریزی می‌کند، به محل کار او می‌رود و غیره.

* عملکرد این دو نفر، با هم تفاوت دارد. شما دارید دو نفر را به طور یکسان از خوردن منع می‌کنید. غافل از اینکه مرد داشته سیب می‌خورده و زن، شراب! مثال دیگر این است که یک مدیر شرکت به کارمندش مرخصی ندهد و شما او را ملامت کنید. به هر حال خیر و صلاح این شرکت را مدیر می‌داند.

اگر مدیر بدون دلیل به کارمندانش مرخصی ندهد آیا کسی برای او باقی می‌ماند؟

* آیا مورد فیلم شما اینطوری است؟

بله.

* نه خوشبختانه. افروز خبر می‌دهد که چند روز قبل به روسیه سفر کرده است. او سفرهای مختلفی داشته.

بله، البته! این برای موقعی است که روابط، عادی بوده است.

* این سفرها در همین یک سالی بوده که آنها جدا از یکدیگر زندگی می‌کرده‌اند. پس روابط، اصلاً عادی نبوده.

حالا چرا شوهر در این مورد آخر مخالفت می‌کند؟ برای اینکه زن تمکین نمی‌کند. برای اینکه فوتبال به همۀ زندگی زنش تبدیل شده است.

* آیا می‌دانید که حد تمکین نکردن در شرع، چقدر است؟ در حدیث آمده است که اگر زن به نماز ایستاده باشد و شوهرش او را فرا بخواند، زن باید نمازش را مختصر کند. در فرض فیلم، این مرد یک سال صبر کرده! یک سال، مدت اندکی نیست.

در دیالوگ گفته می‌شود که زن در این یک سال گاهی به خانۀ شوهرش سر می‌زده. چون شوهر می‌گوید که آمده‌ای مانند دفعۀ پیش مرا خام کنی و چیزی بگیری؟ اما الان صبر مرد تمام شده و با خودش می‌گوید باید افسار این اسبی را که هر روز لگد می‌زند، بکشم تا به سر خط برگردد. لذا خانه‌اش را از او پس می‌گیرد.

من و شما از خانواده‌های مذهبی ایده‌آل هستیم اما باید مسائل مبتلابه این خانواده‌ها را نیز ببینیم. اما به هر حال این وقایع در همین کشور دارد رخ می‌دهد. ما اصلاً برای این قشر خاکستری که میان سنت و مدرنیته گیر کرده‌اند فیلم می‌سازیم، نه برای خانواده‌های مذهبی. چون آدم‌های مذهبی نیاز ندارند. این افراد اگر پایشان هم بلغزد، خود ائمۀ اطهار به کمکشان می‌آیند. البته یک قشر معاند نیز در جامعۀ ما هستند که مخاطبِ هدفِ ما نیستند. چون عناد دارند و امیدی به آنها نیست. هدف من، همین قشر خاکستری هستند که امید دارم که بتوانم راه درست را به آنها نشان بدهم.

* شما به نظرم در این فیلم سُرنا را از سر گشادش زده‌اید. به هر حال، قهرمان این فیلم، افروز است. فیلم با او شروع می‌شود و با او به پایان می‌رسد. در تمام سکانس‌ها نیز هست.

او قهرمان منفی است.

* ما هیچ‌وقت در جناح یاسر نیستیم. اگر واقعاً قصدتان همین بوده، این اشکال را باید رفع می‌کردید. چون فیلم واقعاً اثرات منفی دارد. مخاطبان ناآگاه گمان می‌برند که قوانین مملکت و شرع ما ایراد دارند.

اینطور نیست. عموم مخاطبانی که من با آنها صحبت کرده‌ام می‌گویند که کیفر افروز این است که از بازی کنار گذاشته شود.

* به چینش بازیگران دقت کنید. خانم باران کوثری، یک پای فمینیسم در ایران است و ساقدوش افرادی مانند نیکی کریمی و تهمینه میلانی. قابل توجه اینکه باران کوثری اصلاً به این نقش نمی‌خورد؛ به لحاظ فیزیک که قابل قبول نیست که فوتبالیست بیشتر از هشتاد کیلو وزن داشته باشد و ثانیاً سن او حداقل ۱۰ سال بزرگتر از نقش است. همچنین شما دو بازیگر خانم برای نقش مکمل آورده‌اید که در زندگی‌شان شکست خورده و مطلّقه هستند؛ لیلی رشیدی و سحر دولتشاهی.

این مسئلۀ طلاق متأسفانه در سینمای ایران و جهان شیوع دارد.

* فیلم عرق سرد، زیرمتن همجنسگرایی دارد.

 

اشتباه است.

 

* متأسفانه فیلم، این را القاء می‌کند. این دو دختر، همخانه هستند و همدیگر را می‌بوسند.

من خودم با خیلی‌ها روبوسی دارم.

* روبوسی مؤمنان با روبوسی دو آدم یاغی تفاوت دارد.

چرا؟

* چند دیالوگ در فیلم هست که به این موضوع دامن می‌زند. مثلاً آنجایی که افروز به دوستش می‌گوید که اگر شوهرم بفهمد که تو با من زندگی می‌کنی، خانه را از من می‌گیرد. انگار که روابط آنها غیر متعارف است.

نخیر! برای آن بوده که مرد برای افروز خانه گرفته تا او احساس تنهایی کند و نتیجتاً به خانه برگردد.

* اگر واقعاً این قصد را داشته‌اید باید چنین دیالوگی در فیلم گفته می‌شد.

این موضوع و قلیان را، یک منتقد در ایام جشنواره مطرح کرد. طرح این افکار، ناشی از یک ذهن بیمار است.

* خود فیلم، این موضوع را به ذهن مخاطب القاء می‌‌کند. چنانکه از این دو دختر هم بعید نیست. چون اهل پارتی رفتن و خلاف کردن هستند و حد و مرزی هم برای کارهایشان قرار نمی‌دهند. آنها دو نوبت جلوی دوربین، همدیگر را می‌بوسند، شدیداً به هم وابسته هستند.

من رفیق بیست ساله‌ای دارم که هر روز او را می‌بوسم.

* رفتار مؤمنان و کافران با هم تفاوت دارد. بسته به نیت افراد، برای یکی ثواب است و برای دیگری گناه. دقت کنید که فیلم عرق سرد، الگوی ایرانی ندارد. در فرهنگ ما این چیزها نیست.

این القائات، از ذهن‌های مریض‌ ناشی می‌شوند.

* به هر حال اگر زبان سمبل و نماد را بشناسید خواهید دانست که کارگردان از این موضوع استفاده کرده است. ظاهراً شما با حسن ظن برخورد کرده‌اید، اما کارگردان شما را فریب داده است.

[سکوت]

* و سؤال آخر، در مورد سرمایه‌گذار فیلم است. نام خانم طلعت دیندار در فیلم درج شده.

بله. همسر ایشان یک تاجر است که به نام خانمش روی این فیلم سرمایه‌گذاری کرده است.

* چقدر هزینه شده؟

یک میلیارد و اندی.

* سپاسگزار از اینکه برای گفت‌وگو تشریف آوردید.

من هم از شما متشکرم.

*گفت‌وگو از : امیر اهوارکی

انتهای پیام/

[ad_2]

لینک منبع

قالب وردپرس پوسته وردپرس پلاگین وردپرس وردپرس سئو وردپرس

به این نوشته امتیاز بدهید!

سید وحید احدی نژاد .روابط عمومی هیات خدام الرضا کانونهای خدمت رضوی -خبرنگار حوزه دولت ومجلس

  • ×

    با ما در ارتباط باشید