» اجتماعی » مرضیه برومند: تئاتر شهر به لحاظ فیزیکی و محتوایی از هم پاشیده است
اجتماعی

مرضیه برومند: تئاتر شهر به لحاظ فیزیکی و محتوایی از هم پاشیده است

۲ شهریور ۹۵ 0۰5

[ad_1]

به گزارش خبرنگار فرهنگی باشگاه خبرنگاران تسنیم «پویا»، روز گذشته شادپیمایی عظیمی به مناسبت شانزدهمین جشنواره تئاتر عروسکی تهران – مبارک از تالار وحدت تا مجموعه تئاتر شهر برپا شد. این شادپیمایی که به همت مرضیه برومند، دبیر جشنواره برگزار شده بود و نتیجه کار، اتفاقی بود که شاید آرزوی چندین ساله جامعه هنری و فرهنگی کشور بوده است. به سبب حضور و کثرت خانواده‌ها در فضای پیرامونی تئاتر شهر، دیگر خبری از جمعیت قالب و همیشگی اطراف تئاتر شهر نبود. با نگاهی به آدمها و مقیمان سکوهای پیرامونی، نمی‌شد حداقل از منظر دیدن، نشانی از اراذل و اوباش دید. فضا به شدت یکسان شده بود و جهان تئاتر شهر در تسخیر کودکان به علاوه پدر و مادرانشان شده بود. 

این مسئله که می‌تواند راهکاری برای نجات مهم‌ترین سازه تئاتری کشور باشد باعث شد تا بهانه‌ای داشته باشیم و با مرضیه برومند در این باره صحبت کنیم و از او بپرسیم که این رویداد چه کمکی به نجات حریم تئاتر شهر خواهد کرد. ادامه این مطلب صحبتهای کامل مرضیه برومند است که رخداد روز گذشته را راهی برای رسیدن به یک ایدئال می‌داند.

***

مرضیه برومند: من تئاتر شهر را از سالی که ساخته و افتتاح شد می‌شناسم. افتتاح تئاتر شهر با تئاتر کودک بود. البته افتتاح رسمی را عده‌ای دیگر کردند؛ ولی من جزء اولین کسانی بودم که در این سالن و در این ساختمان شانس آن را داشتم که کار کودک کنم، «کدو قلقلی و دیو» به کارگردانی رضا بابک. در طی این چند ساله شاهد اضمحلالش چه به لحاظ فیزیکی و چه به لحاظ محتوایی بودم. کم‌کم اطراف تئاتر شهر زشت و کثیف شد. آدمهایی که در تئاتر شهر و محوطه‌اش رفت‌و‌آمد می‌کردند، آدمهای مناسبی برای رفت‌و‌آمد در محیط فرهنگی نبودند.

شاهد اضمحلال تئاتر شهر بودم

در همین پارک دانشجو، ابتدای انقلاب، سال ۵۹ که  هنوز جنگ آغاز نشده بود، یک ماه به همت بهرام شاه‌محمدلو در محوطه مراسمی برگزار کردیم به نام «بچه‌ها بیاید تماشا». فروردین ماه ۵۹ که ۱۵ روز از صبح تا شب بود و با باز شدن مدارس ۱۵ روز بعدازظهرها برنامه داشتیم. در محوطه غرفه زدیم و جایی عروسک‌سازی آموزش می‌دادیم و جایی نقاشی و جایی نقالی و به هر حال کارهای مختلفی در گوشه‌ گوشه این برنامه همانند سفالگری و نمایش فضای باز برگزار می‌شد. عصرها برای بچه‌ها در سالن فیلم نمایش داده می‌شد، تئاتر اجرا می‌شد. کار مرحوم اردشیر کشاورزی، همان کار خاطره‌انگیز «خانم حنا و لوبیا سحرآمیز» در تئاتر شهر اجرا شد.

من شانس آن را داشتم که اغلب مسئولان دهه شصتی هستند و به من  تعلق خاطری دارند

آرام‌آرام چهره اینجا عوض شد. چهره تئاتر شهر کثیف شد. من معتقدم زیبایی بیرونی، به زیبای درونی کمک می‌کند. اینها لازم و ملزوم یکدیگرند. جشنواره پانزدهم نیز من به شدت از کثیفی تئاتر شهر و شلختگی موجود، بوی بد و آدمهای ناجور ناراحت بودم. دو سال پیش هم شهرداری کمک کرد و اینجا را تمیز کردند. ولی امسال باز بخت این را داشتم که مدیر اجرایی جشنواره، پیمان شریعتی ۲۰ روزی است که به عنوان رئیس تئاتر شهر منصوب شدند و اولین کاری که کردند، فراهم کردن امکانات بود. به اتفاق یکدیگر نزد شهردار منطقه ۱۱ ، آقای آبادیان رفتیم و من باز شانس آن را داشتم که اغلب مسئولان دهه شصتی هستند و به من  تعلق خاطری دارند. آبادیان به شهرداران ناحیه و مسئولان مربوطه، طی جلسه‌ای که با یکدیگر داشتیم گفتند تئاتر شهر باید وضعیتش درست شود.

دلسوز باید مسئول ما شود

این اتفاقاتی که در اطراف شهر رخ داده است متعلق به همین یک هفته است. سرتاسر این ساختمان تاکنون شسته نشده بود. دیوارها شسته شد، کف سندبلاست شد و خرابی‌ها تعمیر شد. باغچه‌ها را گلکاری کردند. نورپردازی موقتی صورت گرفته است. قرار است به همت شهرداری نورپردازی مفصلی عملیاتی شود. درون تئاتر شهر هم چنین است. آقای شریعتی از لحظه آغاز از زیرزمین شروع کردند. تمام خرابی‌هایی که آن کسانی که بازسازی کردند به جای گذاشتند، نیمه‌کاره رها کردند را سامان دادند. متأسفانه کسی دلش نسوخته است. دلسوز باید مسئول ما شود. وقتی دلسوز مسئولیتی بپذیرد، دیگر فکر نمی‌کند شب یا روز است. وقت اداری تمام شد یا حقوقم کم و زیاد است.

از دیدن این همه بچه اشک شوق از چشمانم جاری شد

واقعاً [تئاتر شهر] دچار تغییر شد. امروز خیلی ناراحت بودم از افرادی که اطراف تئاتر شهر می‌نشینند. فکر می‌کردم افراد ناجوری حضور پیدا کنند. اما خوشبختانه از دم تالار وحدت تا مدت مراسم آدمی که از لحاظ اخلاقی مشکل داشته باشد، ندیدم. خانواده اینجا آمده بود. اینجا متعلق به خانواده است. من خانواده‌ و پدر و مادرهای جوانی را دیدم که دست فرزندانشان را گرفته و آمده بودند. من از دیدن این همه بچه اشک شوق از چشمانم جاری شد. من تصور این همه جمعیت را نداشتم. فکر می‌کردم شلوغ شود؛ ولی نه این جمعیت. از اینکه بچه‌ها و خانواده‌ها را شاد کردم، شاد هستم. 

چرا نمازخانه زیبا نیست؟ نمازخانه باید زیبا باشد. چرا باید در کانکس نماز بخوانند؟

ما باید ریز ریز کار کنیم. ما اکنون پاتوق کودک راه انداختیم. خود این پاتوق شاید بتواند چهره اینجا را عوض کند. ما باید توجه داشته باشیم. این ساختمان مسجد در این پشت باید زودتر شروع به کار کند. از دوستان در نمازخانه می‌پرسم چرا نمازخانه زیبا نیست؟ نمازخانه باید زیبا باشد. چرا باید در کانکس نماز بخوانند؟ باید این فضای فرهنگی را همگی کمک کنند. اگر این نمازخانه به عنوان مسجدی که قبلاً قرار بود در آن زمین باشد و اکنون مشغول فعالیت است، خودش هم باید نسبت به اتفاقهای رویدادهای درون پارک حساس باشد. حساسیت کافی نیست، باید راه‌حل پیدا کند. چه کنیم تا این فضا را درست کنیم. نه تنها فضای تئاتر شهر. کلاً تمام فضاهایی که در کشور و شهرمان داریم و قدرشان را نمی‌دانیم. ما از بالای تئارت شهر دیدیم شیشه‌های ورودی مترو کثیف است و گفتیم آنجا تمیز شود. تمیز شد. پرچم کشورمان پاره و کثیف بود، پرچم را عوض کنید. پرچم نماد کشور ماست. اگر ما توجه نکنیم مهمان خارجی ما چه فکری می‌کند. می‌گویند اینان به پرچم خودشان هم احترام نمی‌گذارند.

انتهای پیام/

[ad_2]

لینک منبع

قالب وردپرس پوسته وردپرس پلاگین وردپرس وردپرس سئو وردپرس

به این نوشته امتیاز بدهید!

سید وحید احدی نژاد .روابط عمومی هیات خدام الرضا کانونهای خدمت رضوی -خبرنگار حوزه دولت ومجلس

  • ×

    با ما در ارتباط باشید