» صفحه اصلی » تحلیل مبانی فکری گفتمان دولت یازدهم
صفحه اصلی

تحلیل مبانی فکری گفتمان دولت یازدهم

۶ شهریور ۹۵ 0۰1

[ad_1]

باشگاه خبرنگاران تسنیم«پویا»؛ رضا محمدی

هر انسان و جامعه‌ای دارای زیربناهای فکری است که تشکیل‌دهنده‌ی روبناهای رفتاری و اخلاقی هستند. با شناخت این زیربناها می‌توان به چیستی و چرایی رفتارهای ظاهری و بیرونی بیشتر پی‌برد. دولتها و دولت‌مداران به عنوان جامعه آماری بسیار مهم که می‌توانند با سیاستها و رفتارهایشان تمام جهت‌گیریها و منابع کشور و جامعه را تغییر و تحت تاثیر قرار دهند به شدت نیازمند «ذره‌بین» تبیین هستند تا مبانی فکری آنان مورد نقد سازنده قرار گیرد.در همین راستا و مصادف با هفته دولت به تبیین برخی محورهای مبنایی گفتمان فکری دولت یازدهم پرداخته شده است.

مقدمه: 

گفتمان به معنی بستر و چارچوب  ذهنی است که شامل اصول موضوعه، غایات و… است. اهمیت گفتمان از این جهت است که تمامی رفتارها و گفتارهای انسان در بستر و نسبت آن معنا و مفهوم می‌یابد. گاهی یک واژه و سخن در ظاهر مشترک است اما به دلیل گفتمان متفاوت افراد، معانی و کارکردهای مختلفی می‌یابد برای مثال مفهوم آزادی که از گفتمان‌ فکری متعددی قابل طرح است. اگر علوم انسانی را در سطح استراتژیک جزء علوم اصلی، مبنایی و پارادایمی در نظر بگیریم به تبع آن، مدیریتها و سازوکار مدیریتی در لایه تاکتیکی قرار خواهند گرفت و ابزار و تکنولوژی هم در لایه تکنولوژیک مطرح خواهند شد.  علوم انسانی، میدان، عرصه عملی و به تعبیر بهتر همان گفتمان را مشخص می‌کند و در آن میدان و به تبع آن، شیوه مدیریتها و کارکرد ابزار مشخص می‌شود. برهمین اساس، ابتدا باید رویکرد کلی و کلان دولت یازدهم در خصوص علوم انسانی و مبنای پارادایمی آن را مورد بررسی و تبیین قرار داد تا بتوان به ماهیت اقدامات بدنه دولت بیشتر پی برد. 

مبانی ۸گانه پارادایمی دولت یازدهم

۱- اولین مبانی پارادایمی دولت یازدهم عبارت از عدم اعتقاد به تمایز مبانی علوم از همدیگر است. حجت‌الاسلام والمسلمین حسن روحانی، رئیس جمهور دولت یازدهم در دیدار با اساتید و معلمان گفت:«پایه‌ها و مبانی علم و دانش، اسلامی، مسیحی و یهودی ندارد و پایه‌های علم جهانی است و جغرافیا نمی‌شناسد. متدها هم جهانی هستند اما اهداف متفاوت است» (۱)

حجت‌الاسلام روحانی، برای اندیشه مرز و جغرافیا قائل نیست. در واقع، انسان و اندیشه، اخلاقیات و عقاید او تاثیری بر روند کار علمی‌اش ندارد. این رویکرد از دو زاویه قابل بررسی است اولا، اگر مقصود رئیس جمهور از عدم مبنا داشتن علم این است که علم به ماهوی علم را جهانی می‌دانند، این ادعا، تا حدودی قابل دفاع است اما اگر قدری به فراز بعدی سخنان ایشان توجه کنیم متوجه این نکته می‌شویم که وی متدها و روشها را هم جهانی می‌داند و اسلامی بودن علوم را صرفا محدود بر چیستی اهداف می‌داند مثل چاقویی که چه در دست پزشک جراح باشد و چه در دست فردی مجنون و معلوم‌الحال در هر دو صورت چاقو است و کارکردش بریدن است اما هدفهای دو فرد مذکور از استفاده از آن متفاوت است. 

۲- دومین مبنای پارادایمی دولت یازدهم که به تبع مبنای اول آن ایجاد شده است عبارت است از باور به امکان اقتباس ایدئولوژی لیبرالیسم برای اداره جامعه. عباس آخوندی، وزیر راه و شهرسازی دولت کنونی در همایش جامعه مهندسین گفت ::«لیبرالیسم و سوداگری دو موضوع کاملا متفاوت از یکدیگرند. لیبرالیسم یعنی اینکه همه برای کسب حقوق خود، آگاه باشند و کسی به حق آنها تعدی نکند. این موضوع با سوداگری متفاوت است، اینکه شهروندان هزینه بیخود بدهند سوداگری است اما اگر هزینه را براساس عدالت بپردازند، لیبرالیسم است. کسانی که علیه لیبرالیزم حرف می‌زنند در واقع علیه سوادگری حرف می‌زنند در حالی که اساس لیبرالیسم علیه سوداگری قیام کرده است»(۲)

براساس بیانات وزیر راه، لیبرالیسم مقوله بدی نیست و حتی اگر جزء مفاهیم تولید شده در مغرب‌زمین و براساس مبانی خاصی باشد باز هم اشکالی ندارد و قابل اقتباس و ارزشمند است. 

۳- سومین مبنای دولت یازدهم که مبنای استراتژیکال – تاکتیکال است، عبارت است از فهم و تصور از مفهوم اعتدال. مقصود دولت کنونی از اعتدال به گفته اعضا و سخنگوی دولت فعلی، حد وسط ارسطویی است. این جمله بدان معناست که در رفتارها و گفته‌ها نه حد افراط لحاظ شود و نه حد تفریط، حال سوال اینجاست که این حد افراط و تفریط را دولت کنونی چگونه می‌تواند تشخیص بدهد؟ معیار و ملاک دولت یازدهم برای تشخیص افراط و تفریط چیست؟ اگر قدری دقیق بشویم کاملا واضح است که مبنا و معیار تشخیص افراط و تفریط، مبنای اول پارادایمی دولت یازدهم است یعنی عدم اعتقاد به تمایز مبانی علوم از همدیگر. 

۴- چهارمین مبنای فکری دولت یازدهم که مقداری ناظر بر سطح تاکتیکال و مدیریتی این دولت است، عبارت است از خطی دیدن روند توسعه و پیشرفت. دولت کنونی، براساس اولین مبنای پاردایمی‌اش که ذکر شد، قائل به حرکت خطی، همه‌گیر و جهانشمول برای توسعه است. اگر قدری به آثار و افکار مشاور اصلی رئیس جمهور فعلی یعنی محمود سریع‌القلم رجوع شود کاملا واضح است که وی مدام جهان را به سه بخش توسعه‌یافته، در حال توسعه و توسعه نیافته تقسیم می‌کند و معیارهای رایج توسعه یافتگی غربی را برای تمام کشورها در نظر می‌گیرد. کسانی که به مفهوم توسعه (development) آشنایی دارند می‌دانند که توسعه سه مبنای اصلی و بنیادین دارد:۱- اومانیسم (انسان‌محوری)، ۲- سوبجکتیویسم (تفکر خودبنیاد بشری)، ۳- سکولاریسم (جدایی دین از دنیا و روابط اجتماعی).

۵- پنجمین مبنای گفتمان دولت تدبیر و امید، مبنایی در عرصه اقتصاد است که قطع به یقین متاثر از ۴ مبنای پیشینی‌ است، این مبنا عبارت است از مکتب نئوکینزینها به عنوان الگوی اقتصاد جمهوری اسلامی ایران. حجت‌الاسلام والمسلمین حسن روحانی صراحتا در صفحه ۷۸۲ کتاب امنیت ملی و نظام اقتصادی ایران می‌نویسد: “به نظر می‌رسد که نظریه‌های مکاتب نهادگرایان و کینزیهای جدید با الگوی مطلوب توسعه در جمهوری اسلامی ایران قرابت بیشتری داشته باشند”

اگر اندکی بیشتر دقت و تامل نظر صورت گیرد،  کاملا واضح است که این مبنا و جمله متاثر از مبنای پارادیمی اول است. حجت‌الاسلام روحانی با مبنای سوبجکتیویکال، اومانیستیکال، ماتریالیستیکال، یوتیلیتاریانیستیکال و ربوی بودن مکتب اقتصادی کینزی کاری ندارد و اصولا برای وی مسئله نیست زیرا تلقی او این است که متدهای علوم جهانی است و مبانی علوم، متمایز از همدیگر نیستند پس توسعه هم، روند واحد، مدل واحد و جهانشمولی دارد لذا می‌توان مدل توسعه اقتصادی جهانی که به نظر وی اقتصاد کینزی است را اخذ کرد اما چون اهداف ما به تبع دین‌مان است پس می‌توانیم هر روش و مبنایی را استفاده کنیم. 

۶- مبنای ششم گفتمان فکری دولت تدبیر و امید در حیطه اقتصادی، برونزایی اقتصاد به روش دنگ‌شیائوپینگ است.حجت‌الاسلام روحانی در سال ۱۳۸۳ در مقدمه کتابی تحت عنوان چین نو با اشاره به اینکه باید سعی کنیم به طرف اقتصاد برونزا برویم این سوال را مطرح می‌کند که “آیا استراتژی دنگ‌شیائوپینگ می‌تواند الگویی برای دیگر کشورها باشد؟” روش برونزایی اقتصاد با رویکرد دنگ‌شیائوپینگ به این معناست که سیاست خارجی کشور با اقتصاد گره بخورد و چون جهان یک کل به هم پیوسته و به هم وابسته است لذا باید برای تولید ثروت، درهای کشور را به دارندگان ثروت جهانی گشود تا بتوان اقتصاد را به سامان کرد. این رویکرد نسبت به اقتصاد، در تاکتیک‌ها و استراتژی‌های دولت یازدهم کاملا قابل رصد و مشاهده است.

۷- هفتمین مبنا در گفتمان فکری دولت آقای روحانی، در حیطه سیاست خارجی است. سیاست خارجی دولت روحانی به تبع ۶ مبنای بنیادی پیشین که اشاره شد، عزت را در ثروت مادی، محصور و محدود می‌کند و سیاست خارجی را به اقتصاد گره می‌زند. این گره‌خوردگی را از جملاتی مثل ارتباط چرخش سانتریفیوژ‌ها با چرخش چرخ اقتصاد و کارخانه‌ها، وابسته کردن آب خوردن به حذف تحریم‌ها و… می‌توان دریافت. البته مدتها قبل، مشاور اصلی دولت روحانی در کتاب عقلانیت و توسعه یافتگی ایران، ابتدا هویت رفتاری و وجه تمایز جمهوری اسلامی را در سیاست خارجی‌اش معرفی می‌کند و سیاست خارجی ایران را هم شامل اصولی همچون غرب‌ستیزی، تفکر مبارزه نهضتی و… می‌داند و سپس در صفحات بعدی (دیگر) همان کتاب، با لحنی معترضانه می‌گوید :«تفکر مبارزه نهضتی در دنیای فعلی کارآمدی ندارد و مرتبط با شرایط زمان و مکان کنونی نیست.»

۸- هشتمین و آخرین مبنای گفتمان فکری دولت یازدهم باز هم در حیطه سیاست خارجی است و آن عبارت است از تعامل سازنده با جهان. مفهوم تعامل سازنده با جهان مکررا در سخنان روحانی و اعضای کابینه وی مطرح شده است و برای فهم دقیق از چیستی و چگونگی تعامل سازنده با جهان باید به ۷ مبنای فکری پیشین رجوع کرد و همچنین باید جهان مورد نظر این دولت را هم به دقت فهم کرد.

جهان مورد نظر دولت اقای روحانی براساس اهداف و مبانی مذکوری که اشاره شد همان جهان توسعه یافته و کشورهای توسعه یافته هستند. کشورهایی که هدف اساسی دولت روحانی که همان تولید ثروت مادی از طریق مدل و الگوی خاص اقتصادی است را می‌توانند مهیا کنند. 

انتهای پیام/

[ad_2]

لینک منبع

ثبت شرکت سئو سایت

به این نوشته امتیاز بدهید!

سید وحید احدی نژاد .روابط عمومی هیات خدام الرضا کانونهای خدمت رضوی -خبرنگار حوزه دولت ومجلس

  • ×

    با ما در ارتباط باشید