» سیاسی » شرط اصلاح‌طلبان برای حمایت از روحانی/ رییس جمهور باید به هشدارهای اصلاح‌طلبان توجه جدی کند
سیاسی

شرط اصلاح‌طلبان برای حمایت از روحانی/ رییس جمهور باید به هشدارهای اصلاح‌طلبان توجه جدی کند

۹ شهریور ۹۵ 0۰28

[ad_1]

به گزارش گروه رسانه های خبرگزاری تسنیم، محمد سلامتی فعال سیاسی اصلاح‌طلب گفت و گویی با روزنامه آرمان به شرح ذیل داشته است.

فضای موجود را برای بازی جریان اصلاحات در انتخابات آتی چگونه می‌بینید؟

فضای سیاسی فعلی خوشبختانه هنوز به نفع اصلاح‌طلبان است و این مساله دوعلت دارد، نخست آنکه بدنه جامعه و همچنین نخبگان همچنان متاثر از عملکرد منفی دولت‌های نهم و دهم هستند، درحقیقت این عملکرد منجر به این شده که اقبال عمومی بیشتر به سمت اصلاحات باشد و درثانی دست رد به سینه اصولگراهای افراطی بزنند. بدنه جامعه علاوه بر اینکه همچنان متاثر از عملکرد دولت سابق است تحت تاثیر بعضی اقدامات مثبت روحانی است؛ به ویژه به سرانجام رساندن مساله برجام. فضای نسبتا مطلوب سیاسی امروزه نسبت به گذشته سبب شده که نخبگان و بخش قابل توجهی از بدنه اجتماع احساس آرامش داشته باشند و در نتیجه اقبال به اصلاح‌طلبان که حامی اصلی روحانی هستند امروز بیشتر از گذشته باشد. البته در بعد اقتصادی هم شرایط حادی که در دولت گذشته وجود داشت تا حدی بهبود یافته است. آن زمان هر روز نرخ جدیدی برای کالاها در نظر گرفته می‌شد و هیچ تصمیم‌گیری جدی‌ای به سهولت در سطح تولید و مصرف امکان پذیر نبود. ولی این شرایط امروز تا حدی تغییر کرده است. بنابراین همه این مسائل سبب شده است که همچنان ذهنیت مثبت نسبت به اصلاح‌طلبان وجود داشته باشد. از سویی اگر وضعیت کنونی همچنان در کشور استمرار یابد جو مطلوبی در انتظار اصلاح‌طلبان در انتخابات ۹۶ خواهد بود. البته مولفه‌هایی ممکن است ظاهرشوند که خدشه‌ای دراین شرایط ایجاد کنند. لذا از حالا پیش بینی نتیجه انتخابات آتی مشکل است اما فضای کنونی جو مطلوبی برای بازی اصلاحات در انتخابات آتی به وجود آورده است.

مشاهده شد که اصلاحات در طی چند سال اخیر به نحوی سقف خواسته‌های خود را پایین آورد. آیا اصلاحات سقف خواسته‌های خود را در حد سقف مطالبات مردم قرار داده است؟

برای پاسخ به این سوال باید اشاره‌ای به انتخابات سال ۹۲ داشت. در آن دوره که کاندیدای اولیه اصلاح‌طلبان آیت ا… هاشمی بود رد صلاحیت شد. بعد از آقای هاشمی دو نفر از کاندیداها یعنی آقایان عارف و روحانی مورد توجه اصلاح‌طلبان بودند. بدیهی است که آقای عارف که اصلاح‌طلب است بیشتر مورد توجه بود. اما از آنجا که لازم بود برای موفقیت درانتخابات با اعتدالیون و در راس آنها آیت‌ا… هاشمی ائتلافی صورت گیرد بنابراین منجر به این شد که هر کدام از دو کاندیدای مذکور که از درصد آرای بیشتری برخوردار بودند به عنوان کاندیدای مشترک برگزیده شوند. لذا آقای روحانی گرچه در نظرسنجی‌ها با اختلاف کم از آقای عارف جلوتر بود به عنوان کاندیدای مشترک پذیرفته شد. اما آقای روحانی اصولگرای معتدل بود و درعین حال با گرایشات اصلاح‌طلبانه، که این گرایشات در برنامه اعلام شده ایشان منعکس بود. بنابراین به همان نسبتی که آقای روحانی اصولگراست اصلاح‌طلبان سقف خواسته‌های خود را کاهش دادند. این مساله در انتخابات مجلس دهم نیز به شکل وسیع‌تر رخ داد. در انتخابات ۹۴ که تعداد قابل توجهی از اصلاح‌طلبان شاخص رد صلاحیت شدند اصلاح‌طلبان درجهت کمک بیشتر به دولت این استراتژی را در پیش گرفتند که مجلسی فارغ از تندروی به وجود آورند. در نتیجه این سیاست تعداد بسیاری از اصولگراهای معتدل که نسبت به این مساله موضع مناسب داشتند در لیست اصلاح‌طلبان قرارگرفتند. بدیهی است که نزدیک شدن یک جناح به جناح دیگر مستلزم آن است که هر دو طرف از خواسته‌های خود تا حدی کوتاه بیایند. درآن زمان استراتژی اصلاحات اقتضا می‌کرد که این کار را انجام دهند. بنابراین اصلاح‌طلبان از خواسته‌های خود گذشتند تا مجلسی فارغ از تندروی را محقق سازند. اگرچه اکنون ما با مجلسی برآمده از اکثریت اصلاح‌طلبان روبه رو نیستیم اما در کل پارلمان مذکور مجلسی میانه‌رو و بدون حاشیه است و این مساله ای است که اصلاح‌طلبان خواهان آن بودند. از سویی اگرچه روحانی اصولگراست اما عمدتا برنامه‌های اصلاحات را پیگیری می‌کند. از طرفی ما نه با مجلسی برخاسته از حداکثر اصلاح‌طلبان روبه رو هستیم و نه با دولتی حداکثر اصلاح‌طلب مواجهیم؛ بنابراین انتظارمان هم حداقلی است.

آیا این فروتنی تا آنجا ادامه پیدا خواهد کرد که اصلاحات باز هم به خاطر منافع ملی در انتخابات ۹۶ از خواسته‌های اصلاح‌طلبانه خود عدول کند؟

طبیعی است با توجه به منافع ملی در شرایطی که اقتضا کند احزاب و جناح‌ها نسبت به مطالبات خود کوتاه می‌آیند. به نظر من اصلاح‌طلبان نیز با وجود همه اعتقادشان به اصلاح‌طلبی وقتی پای منافع ملی به میان ‌آید از خواسته‌های حداکثری خود می‌گذرند. به هر روی اصلاح‌طلبان شرایط خاصی دارند و مانند اصولگراها نیستند که احتمال رد صلاحیتشان در انتخابات ریاست‌جمهوری، مجلس و شورای شهر همواره بسیار کم باشد. بنابراین اصلاح‌طلبان ناگزیرند که بر اساس منافع ملی و اقتضای شرایط استراتژی خود را تنظیم کنند.

امروز با توجه به فضا و روند موجود اصلاح‌طلبان تا چه اندازه نیاز به بازبینی از منظر تئوریک دارند؟

برخلاف آنچه گفته می‌شود به نظر من اصلاح‌طلبان از منظر تئوریک نیاز به بازبینی ندارند. زیرا رویکرد اصلاحات بر اساس مسائل و نیازهایی است که قانون اساسی نیز بر آن تاکید دارد. مطالبات و رویکرد اصلاحات مطابق با قانون اساسی است. افراد و اشخاص مخالف هم به طور کل در ظاهر امر آن را قبول دارند اما با توجه به منافع خاص خود در عمل آن را ندیده می‌گیرند. به عنوان نمونه اصلاحات به حقوق شهروندی و آزادی‌ها اعتقاد دارد، چیزی که در قانون اساسی بر آن تاکید شده است. اصلاح‌طلبان در عرصه سیاست داخلی به آزادی احزاب و گروه‌ها معتقدند. اگرچه کسی آزادی گروه‌ها و احزاب را رد نمی‌کند اما منافع بعضی جناح‌ها و احزاب اقتضا می‌کند که در عمل این مساله را مورد توجه قرار ندهند. اصلاحات در زمینه اقتصادی و فرهنگی نیز معتقد به آن چیزی است که درقانون اساسی آمده است. بنابراین جریان اصلاحات همه اهدافش در جهت اجرای قانون است به همین علت نیاز به تجدید نظر و تغییر مواضع ندارد. اما در مقاطعی ناگزیرند که از خواسته‌های خود کوتاه بیایند برای مثال زمانی که شرایط سیاسی در کشور بحرانی و عده‌ای که بخشی از قدرت را در اختیار دارند شمشیر را از رو بسته‌اند و بنا را بر مخالفت با تحزب می‌گذارند اصلاح طلبان با ضرورت پرهیز از تنش نمی‌توانند به طور قاطعانه و محکم آزادی‌های سیاسی را برای احزاب و افراد به عنوان یک مطالبه قانونی پیگیری کنند.

رسول منتجب نیا با چند تن از احزاب نوپای اصلاح‌طلب کمیته انتخاباتی برای سال ۹۶ تشکیل داده است، از سویی رئیس دولت اصلاحات ماموریت انتخابات را یک‌بار دیگر به شورای سیاستگذاری اصلاحات سپرده است، آیا وجود دو لیست جداگانه سبب نمی‌شود تجربه سال ۹۲ اصولگراها به نحوی برای اصلاح‌طلبان باز آفرینی شود؟

تفرقه در هر جبهه‌ای موجب شکست می‌شود، این مساله را اصلاح‌طلبان طی دوره‌های مختلف به نحوی در انتخابات ریاست‌جمهوری، مجلس و شوراها تجربه کرده‌اند. بنابراین بعید به نظر می‌رسد که روش متفاوتی در انتخابات آینده در میان احزاب اصلاح‌طلب بروز پیدا کند. اگر احیانا تعدادی از شخصیت‌ها و احزاب به دنبال روش دیگری رفتند به تدریج گفتمان همکاری مشترک سبب می‌شود که وحدت عمل به وجود آید.

چرا آقای منتجب نیا این مساله را عنوان کرده است؟

شاید این اقدام ایشان قبل از آن بوده که مجددا مسئولیت انتخابات آینده به شورای عالی سیاستگذاری اصلاحات سپرده شود، چراکه ایشان خود نیز عضو شورای سیاستگذاری است.

سعیدحجاریان و بسیاری از اصلاح‌طلبان اعتقاد دارند که روحانی تردید ندارد قاطبه اصلاحات در سال ۹۶ از او حمایت می‌کنند. اما مساله این است که در صورت پیروزی به هیچ‌وجه تغییرات مد نظر اصلاحات محقق نمی‌شود. با این وجود تصور نمی‌کنند که اصلاح طلبان باید قبل از اعلام حمایت از روحانی شروط خود را بیان کنند؟

گرچه در شرایط فعلی جو مناسبی برای حمایت از آقای روحانی دربین اصلاح‌طلبان وجود دارد اما هنوز تصمیمی رسمی و مشترک در این خصوص اتخاذ نشده است. اصلاح‌طلبان انتظاردارند که آقای روحانی برنامه و قول‌هایی که به مردم داده است را پیگیری کند. البته اصلاح‌طلبان به برخی مشکلات سر راه روحانی واقفند. مشکلات بسیاری که از دولت قبل به ارث رسیده و کارشکنی‌هایی که بعضا امروزه انجام می‌گیرد. آقای روحانی نیز بارها قول داده است که به وعده‌های خود پایبند باشد. اما درعمل به دلیل عدم استفاده از عناصر مناسب در بعضی از مسئولیت‌ها و عدم اعمال مدیریت برنامه‌های وی پیشرفت نمی‌کند. بنابراین به نظر من اگر اصلاح‌طلبان بخواهند برای روحانی شرطی قائل شوند تاکید بر از بین بردن این نقطه ضعف‌هاست. البته حمایت اصلاح‌طلبان بخشی از قضیه است و بخش مهم‌ترحمایت بدنه جامعه است که آقای روحانی برای کسب آن باید به هشدارهایی که اصلاح‌طلبان به وی می‌دهند توجه جدی کند.

انتخابات شورای شهر چه اهمیتی برای اصلاحات می‌تواند داشته باشد؟

هرانتخاباتی من جمله انتخابات شوراهای شهرعلاوه بر دارا بودن ابعاد اجتماعی اقتصادی و فرهنگی یک بعد سیاسی نیز دارد. هر جناحی که در هر انتخاباتی موفق می‌شود در وهله اول موفقیت آن جناح یک موفقیت سیاسی ارزیابی می‌شود. بنابراین انتخابات شوراهای شهر آینده نشان خواهد داد که هریک ازجناح‌ها از چه موقعیتی نزد مردم برخوردارند. مهم‌تر اینکه هرجناحی و دراین جا به ویژه اصلاح‌طلبان می‌خواهند که برنامه‌ها و سیاست‌های خودشان در امور شهری پیاده کنند. این سیاست‌ها و برنامه‌ها در امور شهرسازی، فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی است.

البته برخی از اصولگراهای سنتی معتقدند که اصولگراها نباید شانس خود را در انتخابات ریاست‌جمهوری محک بزنند بلکه بیشتر باید در انتخابات شورای شهر سرمایه‌گذاری کنند. چراکه این اعتقاد وجود دارد که شانس اصلاحات برای پیروزی در انتخابات ریاست‌جمهوری بسیار بالاست و اصولگراها هم شورای شهر را قبضه خواهند کرد؟

اینکه شانس اصلاح‌طلبان برای پیروزی درانتخابات آینده ریاست‌جمهوری بسیار بالاست حرف درستی است، به‌ویژه که اصولگراهای معتدل و نیز احتمالا بخشی از اصولگراهای سنتی هم از روحانی حمایت خواهند کرد. اما اینکه اصولگرایان با تمرکز روی انتخابات شوراها بتوانند آن را قبضه کنند، جای بحث است. اعتماد مردم به جناحی که ظرف مدت هشت سال بیلان کار بسیار منفی دارد و همواره ضعیف عمل کرده است به راحتی قابل جلب نیست. مهم‌تر اینکه اصلاح‌طلبان نیز با وجهه‌ای که در بین مردم کسب کرده‌اند درانتخابات شوراها حضور فعال خواهند داشت. به احتمال قوی در این رقابت پیروزی با اصلاح‌طلبان خواهد بود. البته باید توجه داشت که بی‌تردید عملکرد دولت واصلاح‌طلبان در مجلس شورای اسلامی می‌تواند در نتیجه هر دو انتخابات تاثیرگذار باشد. بنابراین گرچه اصولگراها در انتخابات شورای شهر هم وضعیت خوبی نخواهند داشت اما آقای روحانی و اصلاح‌طلبان باید بدانند که برای پیروزی در دو انتخابات آینده باید صرفا روی عملکرد خود حساب باز کنند نه روی بی‌تدبیری رقیب.

بنابراین رای اصولگراهای سنتی هم در سبد روحانی خواهد بود؟

بخشی از اصولگراهای سنتی تردید دارند که یک کاندیدای مستقلی در مقابل روحانی مطرح کنند. آنها ترجیح می‌دهند از روحانی حمایت کنند. گرچه ممکن است شرط‌هایی هم برای این کار مطرح کنند، اما شرط‌هایی نخواهد بود که خارج از برنامه روحانی باشد. به نظر من شرط‌های آنها بیشتر جنبه تشریفاتی خواهد داشت.

برای انتخاب عارف به عنوان رئیس مجلس مسائلی پیش آمد. چه باید کرد اصلاح طلبان دچار این‌گونه مشکلات در انتخابات شورای شهر نشوند؟

موضوع انتخاب ریاست مجلس صرفا به مواضع و عملکرد حامیان دولت مربوط نمی‌شود. شاید آنها به این دلیل به آقای لاریجانی رای داده‌اند که حمایت جدی اصولگرایان معتدل را ازآقای روحانی جلب کنند. از این زاویه و نیز اینکه نمایندگان در دادن رای مختارند اگر به موضوع بنگریم به نظر من اشکالی به کار آنها وارد نیست. اما ایراد آنجاست که چون حداقل انتظار از یک نماینده پایبندی به عهد و پیمان خود است و در این زمینه باید برای رای‌دهندگان به خود الگو باشد، این طور رای دادن زیرپاگذاشتن میثاق است که نتیجه آن سلب اعتماد مردم می‌شود. البته چنین حوادثی باعث خواهد شد تا اصلاح‌طلبان درانتخابات آتی دقت بیشتری به عمل آورند.

به نظر از سوی مرجع بررسی صلاحیت شورای شهر تعداد بسیار زیادی از اصلاح‌طلبان حتی درجه یکم در شورای شهر تایید می‌شوند، در این صورت مکانیزمی که برای رسیدن به یک لیست واحد باید داشته باشیم، چیست؟

به نظرمی رسد برای رسیدن به یک لیست واحد در انتخابات شورای شهر، شورای سیاستگذاری اصلاحات که قبلا هم تجربه خوبی را درانتخابات مجلس کسب کرده است، در این خصوص مناسب باشد. لیستی را که شورای سیاستگذاری اصلاحات در انتخابات مجلس دهم تهیه کرد مورد قبول همه احزاب و گروه‌های جبهه اصلاحات قرارگرفت، زیرا همه آنها در آن نماینده داشتند. بنابراین باز هم می‌توانند چنین رسالتی رابه انجام رسانند.

ممکن است یک اصلاح طلب شهردار آینده تهران باشد؟

این مساله اکنون قابل پیش بینی نیست و بستگی به ترکیب اعضای شورای شهر دارد. تا زمان انتخابات ممکن است شاهد رخدادهای جدیدی باشیم. تا جایی که من اطلاع دارم تا هم‌اکنون گزینه خاصی در جمع‌بندی اصلاحات نیست.

دولت اخیرا اعلام کرده که رشد اقتصادی به ۴/۴ درصد رسیده است، این مساله تا چه اندازه با واقعیت‌های موجود جامعه همخوانی دارد؟ با این همه چرا باز می‌گویند هیچ پیشرفتی در روند بهبود وضعیت معیشتی مردم حاصل نشده است یا در سفره‌ها نان نیست؟

باید به آمار اقتصادی دولت اعتماد کرد و نباید نسبت به این آمار نظر منفی داشت. البته اگر رشد اقتصادی بیشتر هم باشد باز هم ضعف‌ها و چالش‌های گذشته را نمی‌تواند به این زودی رفع کند، به همین علت ممکن است بخش اعظم این تغییر در زندگی و وضعیت معیشت مردم ملموس نباشد. از سوی دیگر ممکن است بخش مهمی از این رشد مربوط به صنعت نفت و پتروشیمی باشد که درکوتاه‌مدت نمی‌تواند درمعیشت مردم اثر گذار باشد. اما با وجود همه این مسائل و روند تدریجی در مسیر بهبود اقتصاد بازهم نمی‌توان ضعف دولت را در مسائل اقتصادی انکار کرد. چراکه دولت بهتر از این می‌توانست در امور اقتصادی عمل کند. لذا مخالفان دولت گرچه غلو می‌کنند اما بیراه هم نمی‌گویند.

اگر این اعتقاد وجود دارد که دولت در عرصه اقتصادی پیشرفت‌هایی داشته است، بنابراین مشکل کار دولت کجاست؟

برای موفقیت یک دولت دراموراقتصادی سه عمل اساسی لازم است. برنامه، کادر اجرایی قوی و هماهنگ و سوم نظارت پیگیر. دولت آقای روحانی درباره برنامه مشکلی ندارد، چون علاوه بر برنامه پنج ساله نیز چشم‌انداز بیست ساله را هم دارد. علاوه بر این برنامه اعلان شده از سوی آقای روحانی نیز هست. بنابراین به برنامه‌ریزی جدیدی نیاز ندارد. اما درباره کادر اجرایی قوی و هماهنگ دولت اشکال جدی دارد بعضی از وزرای اقتصادی نه ازقدرت مدیریتی قابل قبولی برخوردارند و نه از بینش مناسب برای اجرای برنامه‌ها. ضمنا با هم نیز هماهنگ نیستند و همین موجب می‌شود که گاهی در مقابل هم موضع انتقادی بگیرند و اساسا چرا باید مدیران دولت به ویژه در اقتصاد علیه یکدیگر موضع بگیرند! اما درباره نظارت که باید از سوی خود رئیس‌جمهور انجام شود تا جایی که من اطلاع دارم و قراین نشان می‌دهد این کار به شکل مستمر و دقیق صورت نمی‌گیرد. علاوه بر همه اینها دولتمردان کمتر به پیشنهاد‌ها و انتقادات توجه می‌کنند که این خود یک نقطه ضعف بزرگی است. به عنوان نمونه خود من در اوایل آغاز کار دولت آقای روحانی پیشنهادی را درباره احیای صنایع کوچک و متوسط که در زمان دولت قبلی صدمات جدی دیده‌اند برای معاون اول فرستادم و در آن مکانیزمی را برای این کار مطرح کرده بودم. این پیشنهاد براساس تجارب کشورهای دیگر و نیز تجربه مدیریتی شخصی خود من بود. اما به هیچ عنوان به این پیشنهاد توجه نشد. اما اخیرا بعد از سه سال به فکر احیای صنایع کوچک و متوسط افتاده‌اند. آن هم صرفا از طریق دادن وام که بدیهی است آن طور که باید کار آنها را به سامان نمی‌رساند. بنابراین می‌توان گفت خلوص نیت نسبی دست اندرکاران با توجه به ظرفیت‌های زیاد کشور کارها را پیش می‌برد اما ضعف مدیریت و بینش مانع بهره‌برداری بهتر ازامکانات می‌شود.

می‌گویید که پرداخت وام به صنایع کوچک و متوسط تنها یکی از راه‌هاست، چه مسائل دیگری وجود دارد که دولت باید به آن توجه کند؟

یکی از مشکلات این صنایع واردات بی‌رویه است. مشکل دیگر عدم حمایت برای صادرات است. مشکل بعدی اهمیت ندادن به اتحادیه آنهاست که می‌تواند درباره مشکلات مختلف اعم از تهیه مواد اولیه توزیع وغیره به آنها کمک کند. سیستم بوروکراسی یکی دیگر از مشکلات آنهاست. من پیشنهاد کرده بودم که باید یک کمیته قوی برای احیای صنایع کوچک و متوسط متشکل از همه عوامل دست اندرکار اعم از بخش دولتی و بخش خصوصی تشکیل شود که آن کمیته زیرنظر مستقیم رئیس‌جمهور یا کسی که ایشان تعیین می‌کند، باشد و به طور مرتب امور را مورد پیگیری قرار دهد، زیرا این صنایع با مشکلات بسیار زیادی دست و پنجه نرم می‌کنند.

در هفته اخیر سخنان رئیس‌جمهور در زمان انتقاد از احمدی‌نژاد و کاغذ پاره خواندن قطعنامه‌ها از سوی صداوسیما قطع شد، تصور می‌کنید که علت چنین جسارتی که به کرات نیز از سوی این سازمان تکرار شده است، چیست؟

صداوسیما قاعدتا باید به عنوان دانشگاهی که اخلاق اسلامی را رواج می‌دهد صدای اقشار مختلف جامعه را منعکس کند و همچنین به عنوان تقویت ‌کننده وحدت در جامعه ظاهرشود. اما متاسفانه ظاهرا چنین نقشی را به طور کامل برای خود قائل نیست. نتیجه کار این است که به نفع یک جریان سیاسی و به ضرر جریان دیگر تمام می‌شود و نیز به نفع شخصیت‌های یک جریان و به ضرر رقیب آن است. به نظر می‌رسد صدا وسیما دل خوشی ازسیاست‌ها ودیدگاه‌های روحانی ندارد و ظاهرا مسیرش بیشتر هماهنگ با شیوه رقبای آقای روحانی است. به هر روی روحانی باید در جهت بهبود تیم رسانه‌ایش کمی بجنبد.

انتهای پیام/

[ad_2]

لینک منبع

قالب وردپرس پوسته وردپرس پلاگین وردپرس وردپرس سئو وردپرس

به این نوشته امتیاز بدهید!

سید وحید احدی نژاد .روابط عمومی هیات خدام الرضا کانونهای خدمت رضوی -خبرنگار حوزه دولت ومجلس

  • ×

    با ما در ارتباط باشید