» صفحه اصلی » ضعف «جهان‌بینی» و « شناخت»؛ مشکل برخی از مسئولان
صفحه اصلی

ضعف «جهان‌بینی» و « شناخت»؛ مشکل برخی از مسئولان

۲۳ آبان ۹۵ 0۰10

[ad_1]

به گزارش باشگاه خبرنگاران تسنیم «پویا»، حجت‌الاسلام والمسلمین علی شیرازی نماینده ولی فقیه در نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در یادداشتی برای تسنیم با عنوان « ضعف انسان شناسی و خداشناسی ؛ مشکل برخی از مسئولین» نوشت:‌

یکی از دعاهایی که برای درخواست ایمان و صفات فاضله و اعمال صالحه خوانده می شود، دعای مکارم اخلاق است. در فرازهای این دعای ارزشمند می خوانیم: «تَـرْفَعْنِی فِیْ النَّاسِ دَرَجَـهً إلاّ حَطَطْتَنِی عِنْدَ نَفْسِی مِثْلَهَا، وَلا تُحْدِثْ لِی عِزّاً ظَاهِرَاً إلاّ أَحْدَثْتَ لِی ذِلَّهً بَاطِنَهً عِنْدَ نَفْسِی بِقَدَرِهَا؛ درجه مرا در میان مردم بالا نبر، مگر اینکه به همان اندازه مرا نزد خودم خاکسار سازی و هیچ عزت و ظاهری برایم ایجاد نکن، مگر اینکه به همان اندازه مرا در باطنم ذلیل و خوار کنی».

اگر قبل از خودسازی و تربیت نفس و درک ذلت نفس، به مقام و قدرتی برسیم، کبر وغرور ما را می گیرد، خود را گم می کنیم و از مسیر بندگی خدا خارج می شویم. برای رسیدن به مقام ذلت نفس باید خود و خدا را بشناسیم. باید مکرر آیه ۹ سوریه مریم را بخوانیم که می فرماید: «وَقَدْ خَلَقْتُکَ مِنْ قَبْلُ وَلَمْ تَکُ شَیْئًا؛ و تو را در حالى که چیزى نبودى قبلاً آفریده‏ ام!» باید مکرر آیه ۲۸ سوریه حجر را بخوانیم که: «وَ إِذْ قالَ رَبُّکَ لِلْمَلائِکَهِ إِنِّی خالِقٌ بَشَراً مِنْ صَلْصالٍ مِنْ حَمَاءِ مَسْنُونٍ؛ و یاد آر هنگامی که پروردگارت به فرشتگان گفت: به یقین من بشری را از گلی خشکیده برآمده از لجنی بدبو خواهم آفرید». 

این انسان از گل بدبو است، از نطفه است، از خون لخته شده است، قرآن را ورق بزن تا حقیقت وجودی ات را بشناس:

در آیه ۲۸ سوره نساء می خوانیم: «خُلِقَ الْإِنْسانُ ضَعیفاً؛ انسان ضعیف آفریده شده است».

در آیه ۱۱ سوره اسراء می خوانیم: «وَکانَ الْإِنْسانُ عَجُولاً؛ انسان همیشه عجول بوده است».

در آیه ۶۷ همان سوریه می خوانیم: «وَ کانَ الْإِنْسانُ کَفُوراً؛ انسان بسیار ناسپاس است».

در آیه ۱۰۰ سوره اسراء می خوانیم: «وَ کانَ الْإِنْسانُ قَتُوراً؛ انسان تنگ نظر است».

در آیه ۱۵ سوریه زخرف می خوانیم: «إِنَّ الْإِنْسانَ لَکَفُورٌ مُبِینٌ؛ انسان کفران کننده آشکارى است».

در آیه ۱۹ سوره معارج می خوانیم: «إِنَّ الْإِنْسانَ خُلِقَ هَلُوعاً؛ به یقین انسان حریص و کم طاقت آفریده شده است».

در آیه ۶ سوره عادیات می خوانیم: «إِنَّ الْإِنْسانَ لِرَبِّهِ لَکَنُودٌ؛ انسان به پروردگار خود سخت ناسپاس و بخیل و نافرمان است».

در آیه ۲ سوره عصر می خوانیم: «إِنَّ الْإِنْسانَ لَفی‏ خُسْرٍ؛ انسان ها همه در زیانند».

در آیه ۶ سوره علق می خوانیم: «إِنَّ الْإِنْسانَ لَیَطْغی‏؛ به یقین انسان طغیان می کند».

در آیه ۳۴ سوره ابراهیم می خوانیم: «إِنَّ الْإِنْسانَ لَظَلُومٌ کَفَّارٌ؛ انسان، ستمگر و ناسپاس است».

حقیقت وجودی من این است. از گِل بدبویم، ضعیفم، عجولم، تنگ نظرم، کفران کننده ام، حریصم، کم طاقتم، بخیلم، زیانکارم، طغیانگرم، ستمگرم، ناسپاسم!

در دعای کمیل همین انسان معرفی می شود: «وَ أَنَا عَبْدُکَ الضَّعِیفُ الذَّلِیلُ الْحَقِیرُ الْمِسْکِینُ الْمُسْتَکِینُ؛ من بنده ناتوان و خوار و حقیر و رام و فروتن تو هستم». در مناجات شعبانیه می خوانیم: «فَإِنِّی لا أَقْدِرُ لِنَفْسِی دَفْعاً وَ لا أَمْلِکُ لَهَا نَفْعاً إِلَهِی أَنَا عَبْدُکَ الضَّعِیفُ الْمُذْنِبُ وَ مَمْلُوکُکَ الْمُنِیبُ؛ همانا که من توانایی دفاع از خویشتن را ندارم و مالک سودی برای خود نیستم. خدایا من بنده ناتوان و گنهکار تو هستم و مملوک توأم که به تو روی آورده ام».

در دعای عرفه امام حسین (ع) می خوانیم: «أَنَا الَّذِی أَسَأْتُ أَنَا الَّذِی أَخْطَأْتُ أَنَا الَّذِی هَمَمْتُ أَنَا الَّذِی جَهِلْتُ أَنَا الَّذِی غَفَلْتُ‏ أَنَا الَّذِی سَهَوْتُ؛ من آن بنده‏ام که بد کردم  و در گناه اصرار ورزیدم. من همانم که نادانى کردم و غافل بودم. من آنم که اشتباه کردم و خودپرست بودم. من آنم که به خواهش دل عمدًا گناه کردم».

با این شناخت از انسان برویم درب خانه خدا را بکوبیم و فریاد بزنیم: «أَدْعُوکَ دُعَاءَ الْخَاضِعِ الذَّلِیلِ الْخَاشِعِ الْخَائِفِ الْمُشْفِقِ الْبَائِسِ الْمَهِینِ الْحَقِیرِ الْجَائِعِ الْفَقِیرِ الْعَائِذِ الْمُسْتَجِیرِ؛  خدایا! تو را مىخوانم به دعاى با حال شخص خاضع خاشع و ذلیل و ترسان و هراسان و پریشان و خوار و بىمقدار و گرسنه و فقیر و در حالتى که به تو پناه آورده».

در مناجات حضرت علی (ع) با بیانی جامع، در کنار معرفی من، خدا هم معرفی می شود: «اَنْتَ الْعَزیزُ و َاَنَا الذَّلیلُ… اَنْتَ الْعَظیمُ وَاَ نَا الْحَقیرُ … اَنْتَ الْقَوِیُّ وَاَ نَا الضَّعیفُ… اَنْتَ الْغَنِیُّ وَاَ نَا الْفَقیرُ… اَنْتَ الْمُعْطی و َاَنَا السّاَّئِلُ… اَنْتَ الْحَیُّ وَاَ نَا الْمَیِّتُ… اَنْتَ الْکَبیرُ وَاَ نَا الصَّغیرُ… اَنْتَ الْهادی وَاَ نَا الضّاَّلُّ… اَنْتَ الْغَفُورُ وَاَ نَا الْمُذْنِبُ… اَنْتَ الْغالِبُ وَاَ نَا الْمَغْلُوبُ…؛ تو عزیزی و من ذلیل و خوار… تو بزرگی و من کوچک و پست… تو قوی و قدرتمند و من ضعیف… تو بی نیاز و من فقیر و محتاج… تو بخشنده ای و من گدار و درخواست کننده… تو بزرگی و من کوچک… تو هدایتگری و من گمراه… تو غفوری و من گنهکار… تو غالبی و من مغلوب و شکست خورده».

وقتی با این ادعیه و مناجات ها انس بگیریم، خود و خدا را بشناسیم. به مقام ذلت نفس برسیم، اگر در جامعه قدرتی پیدا کردیم، آبرویی پیدا کردیم، به مقام و ریاستی رسیدیم، خود را گم نمی کنیم و خدا را فراموش نمی کنیم. این فرازهای زیبای دعای ابوحمزه ثمالی را مرور می کنیم: «سَیِّدِی أَنَا الصَّغِیرُ الَّذِی رَبَّیْتَهُ وَ أَنَا الْجَاهِلُ الَّذِی عَلَّمْتَهُ وَ أَنَا الضَّالُّ الَّذِی هَدَیْتَهُ وَ أَنَا الْوَضِیعُ الَّذِی رَفَعْتَهُ وَ أَنَا الْخَائِفُ الَّذِی آمَنْتَهُ وَ الْجَائِعُ الَّذِی أَشْبَعْتَهُ وَ الْعَطْشَانُ الَّذِی أَرْوَیْتَهُ وَ الْعَارِی الَّذِی کَسَوْتَهُ وَ الْفَقِیرُ الَّذِی أَغْنَیْتَهُ وَ الضَّعِیفُ الَّذِی قَوَّیْتَهُ وَ الذَّلِیلُ الَّذِی أَعْزَزْتَهُ، وَ السَّقِیمُ الَّذِی شَفَیْتَهُ وَ السَّائِلُ الَّذِی أَعْطَیْتَهُ وَ الْمُذْنِبُ الَّذِی سَتَرْتَهُ وَ الْخَاطِئُ الَّذِی أَقَلْتَهُ وَ أَنَا الْقَلِیلُ الَّذِی کَثَّرْتَهُ وَ الْمُسْتَضْعَفُ الَّذِی نَصَرْتَهُ؛ آقاى من منم کودکى که پروریدى، منم نادانى که دانا نمودى، منم‏گمراهى که هدایت کردى، منم افتاده‏اى که بلندش نمودى، منم هراسانى که امانش دادى،گرسنه‏اى که‏سیرش نمودى، تشنه‏اى که سیرابش کردى، برهنه‏اى که لباسش پوشاندى، تهیدستى که توانگرش‏ساختى، ناتوانى که نیرومندش نمودى، خوارى که عزیزش فرمودى، بیمارى که شفایش دادى، خواهشمندى که عطایش کردى،گنهکارى که گناهش را بر او پوشاندى، خطاکارى که نادیده‏اش گرفتى،اندکى که‏بسیارش فرمودى و ناتوان شمرده‏اى که یارى‏اش دادى».

برگردیم به فرازهای آغازین دعای مکارم الاخلاق که خواندیم: «تَـرْفَعْنِی فِیْ النَّاسِ دَرَجَـهً إلاّ حَطَطْتَنِی عِنْدَ نَفْسِی مِثْلَهَا؛ درجه مرا در میان مردم بالا نبر، مگر اینکه به همان اندازه مرا نزد خودم خاکسار سازی». این خاکساری و ذلت باطنی با شناخت خود و خدا حاصل می شود. من کیستم؟ خدا کیست؟ هرچه دارم از اوست. علمم از اوست. هدایتم از اوست. عزتم و قدرتم از اوست. توانم از اوست. شوکتم از اوست. در دعای عرفه امام حسین (ع) می خوانیم: «أَنْتَ الَّذِی أَنْعَمْتَ، أَنْتَ الَّذِی أَحْسَنْتَ… أَنْتَ الَّذِی أَکْمَلْتَ، أَنْتَ الَّذِی رَزَقْتَ… أَنْتَ الَّذِی أَعْطَیْتَ… أَنْتَ الَّذِی هَدَیْتَ… أَنْتَ الَّذِی سَتَرْتَ، أَنْتَ الَّذِی غَفَرْتَ…؛ توئی که نعمت دادی، توئی که احسان کردی، توئی که لطفت را در حق من کامل کردی، توئی که روزی بخشیدی… توئی که عطا فرمودی… توئی که هدایت کردی… توئی که گناه مرا پوشانیدی و آمرزیدی».
وقتی از قرآن و دعاها فاصله گرفتیم، وقتی خود و خدا را نشناختیم، با یک مقام ظاهری، خود را گم می کنیم، تصور می کنیم همه کاره انسان است. همه کاره منم. خدا را فراموش می کنیم. کبر و غرور بر ما سایه می افکند. به جای رفتن به درب خانه خدا، به درب خانه آمریکا می رویم. یادمان می رود همه کاره خداست. به جای باز کردن باب مذاکره با خدا، با آمریکا و اروپا مذاکره می کنیم.

تصور می کنیم  مشکلات کشور ما به دست آمریکا حل می شود. مشکل کسانی که دنبال سازش با آمریکا هستند، مشکل جهان بینی و شناخت است. آخوند است ولی فهم قرآنی ندارد. با دعا و مناجات مأنوس نیست. خدا را نشناخته است. نمی فهمد که اوباما هم انسان ضعیف و حقیر و پست و ناتوان و مسکین و بیچاره و نادان است. او هم چیزی از خود ندارد. هرچه دارد مال خداست.

همه قاره آمریکا در برابر وسعت مخلوقات الهی و در برابر هفت آسمان و هفت زمین و عرش و کرسی الهی، قطره ای در برابر اقیانوس نیست. همه قدرت آمریکا، در برابر قدرت لایزال الهی پوچ است.

باید با این دعاها انس بگیریم. با دعای جوشن کبیر مأنوس بشویم و هر فراز آن را نوش کنیم. در آن تدبر کنیم. جمله جمله دعای عرفه و مناجات حضرت امیر (ع) را بشنویم و درک کنیم و باور نمایم. امام خمینی (ره) این حقیقت را یافت که در برابر شاه و آمریکا و صدام ایستاد و پیروز شد. امام خامنه ای با همین نگاه و بینش در برابر استکبار جهانی ایستاده است و با رهبری حکیمانه و عالمانه خود روز به روز بر عزت جمهوری اسلامی ایران می افزاید. مدافعان حرم با همین نگاه، در برابر تروریست ها ایستاده اند و به جبهه مقاومت عزت می بخشند. اگر همین آقایان غربگرا با دعای مکارم اخلاق مأنوس بوده و نفس خود را ذلیل کرده بودند، امروز نفس سرکش بر آنان غالب نمی شد.

مشکل این آقایان این است که قبل از خودسازی و خودشناسی و خداشناسی به مقام رسیدند. برخی از همین ها تفسیر می نویسند ولی خودشان خدا را نشناخته اند. دم از اخلاق می زنند ولی اخلاق را نفهمیده اند. از همین آقایان بپرسید چقدر اهل دعا و ذکرید؟ چقدر اهل مناجاتید؟ چقدر اهل نماز شب هستید؟ چقدر اهل اشک و استغاثه اید؟ روزی چند آیه از قرآن می خوانید؟ چقدر در آیات الهی و قدرت الهی تفکر می کنید؟ چقدر به فکر خدا و قیامت هستید؟

برخی از همین روحانیون اصلاً قائل به دخالت دین در حکومت نیستند. مبانی امام خمینی (ره) را قبول ندارند و به دروغ دم از اسلام و امام می زنند. آمریکا را بیشتر از خدا و امام قبول دارند. اگر یک لحظه به وضعیت امروز آمریکا و اوباما و ترامپ نگاه می کردند و سقوط قدرت آمریکا را به تماشا می نشستند، اینقدر به آمریکا دل نمی بستند. اگر باور می کردند که با اراده خدا قدرت آمریکا رو به افول است، اینقدر سنگ برجام را به سینه نمی زدند.

اگر آیات خدا را باور کنیم و در قرآن تدبر نماییم و به سمت خدا برویم و مشکلاتمان را با خدا در میان بگذاریم، تمامی مشکلات کشور حل می شود. به اندازه که وقت برای مذاکره با آمریکا گذاشتیم، اگر با خدا حرف می زدیم و به درگاه خدا استغاثه می کردیم، مشکلات کشور حل شده بود.

چرا این آقایان و مسئولان کشور به سیره امام خمینی (ره) و امام خامنه ای عمل نمی کنند؟ مشکل بازرگان همین بود که به جای رفتن به درب خانه خدا، باب آمریکا را می کوبید. مشکل خاتمی هم همین بود. مشکل منتظری این بود که اهل استغاثه و نماز شب و انس با خدا نبود. مشکل برخی از مسئولان فعلی هم همین است.

خدا و اولیای الهی راه را به ما نشان داده اند. امام خمینی (ره) راه را به ما نشان داد. امام خامنه ای بارها مسئولان کشور را به تلاوت قرآن و دعا و مناجات و یاد خدا و یاد قیامت و مرگ دعوت کرده اند. اگر به این هشدارها توجه می شد، آقایان خدا را مدنظر قرار می دادند، امروز خیلی جلو بودیم و قدرت دشمن خیلی ضعیف تر از امروز بود. هرچه داریم از همین انس با قرآن و مناجات و انس با نهج البلاغه و صحیفه سجادیه داریم. از همین اشک شهدا و خانواده شهدا داریم. اگر مسئولین هم انس و الفت شان با قرآن و دعا و مناجات و نماز شب به اندازه انس امام خمینی (ره) و امام خامنه ای بود، بسیاری از مشکلات کشور حل شده بود.

ضعف ایمان برخی از همین آقایان مشکل اصلی کشور است. ایمانمان را درست کنیم و آن را به یقین تبدیل سازیم. راز و نیازمان را با خدا درست کنیم . خود و خدا را درست بشناسیم. با دعای مکارم اخلاق انس گرفته و بر هوای نفس پا بگذاریم. مشکل، آمریکا نیست بلکه مشکل، عدم فهم قدرت خداست. مشکل اینجاست که به جای رفتن به درب خانه خدا، درب خانه دشمن را می کوبیم. مشکل نشناختن دشمن و نقشه های دشمن است. مشکل، دوست را دشمن گرفتن و دشمن را دوست گرفتن است. مشکل، ضعف جهان بینی است. این مشکلات را حل کنیم، خدا فرعون را در رود نیل غرق می کند، خدا یک روزه آمریکا را در هم می شکند. خدا کاخ سفید را سیاه می کند.

هرچه می کشیم از عدم بندگی خدا می کشیم. با خدا باید آشتی کرد و باور نمود که همه کاره اوست. قرآن برای همین آمد، اولیای الهی برای همین آمدند و همین حقیقت را برای ما تبیین نمودند. ائمه و پیامبر (ص)، همه دعاها را برای ما ترسیم کرده اند. با زبان پیغمبر و اولیاء با خدا حرف بزنیم، به یقین مشکلات کشور حل می شود. پا بر نفس بگذاریم، بالا می آییم، عزتمان بیشتر می شود، شوکتمان مضاعف می گردد، قدرتمان وصف ناشدنی می شود، دشمنانمان در برابر ما ذلیل و خوار می گردند و رسوا و نابود می شوند.

چرا راه به آن آسانی را کنار گذاشته ایم و دنبال سازش با آمریکا هستیم. این راه، راه اسارت و بدبختی ملت ایران است و هر کس به آن روی خوش نشان دهد، خدا او را در همین جهان رسوا می کند.

انتهای پیام/

[ad_2]

لینک منبع

ثبت شرکت سئو سایت

به این نوشته امتیاز بدهید!

سید وحید احدی نژاد .روابط عمومی هیات خدام الرضا کانونهای خدمت رضوی -خبرنگار حوزه دولت ومجلس

  • ×

    با ما در ارتباط باشید