» فرهنگی، هنری » سینما و تئاتر » «کارل مارکس»، اندیشمندی بی‌دین که راه به جایی نبرد
سینما و تئاتر

«کارل مارکس»، اندیشمندی بی‌دین که راه به جایی نبرد

۸ بهمن ۹۵ 0۰3

[ad_1]

به گزارش خبرنگار تاریخ خبرگزاری فارس، «کارل هاینریش مارکس» در ۲۷ ژانویه سال ۱۸۱۸ در آلمان از پدر و مادری یهودی به دنیا آمد، پدرش وکیل دادگستری بود اما در همان سال تولد مارکس مسیحی شد، در هجده سالگی مارکس را در دانشکده حقوق نام‌نویسی کرد اما او نپذیرفت، وی به هیچ دینی اعتقاد نداشت و اندیشه‌ای ماتریالیستی به دنیا داشت.

وی از طبقه مرفه جامعه بود، به موسیقی، شعر و ادبیات بسیار علاقه داشت و در سن بیست و پنج سالگی مخفیانه با دختری به نام ژنی ازدواج کرد و به پاریس رفت. مارکس در پاریس با «فردریش انگلس» که فرزند یک تاجر آلمانی بود، آشنا شد تا بعدها «مانیفست حزب کمونیست» را راه‌اندازی کنند.

مارکس و انگلس استدلال می‌کردند اعتقاد به خدا و دین کارکردهای اجتماعی دارند، و توسط کسانی که قدرت را در دست دارند برای کنترل قشر کارگر استفاده می‌شوند

بر اساس مانیفست کمونیست مارکس، اساس مارکسیسم مبارزه با طبقات است و در این جامعه دو طبقه بورژوازی (مرفه و سرمایه‌دار) و پرولتاریا (طبقه کارگر) وجود دارد که تاریخ صحنه مبارزه این دو طبقه است.

مارکسیست‌ها در دوره‌های مختلف نظرات گوناگونی درباره تحلیل مارکس از جامعه داشتند، اما آنچه بین همه‌شان مورد توافق بود، واژگونی نظام سرمایه‌داری از طریق انقلاب کارگران و لغو مالکیت خصوصی بر ابزار تولید و ایجاد جامعه بی‌طبقه، مردم آزاد و پایان از خود بیگانگی انسان است. بنابراین مارکس و انگلس معتقد بودند که انقلاب اجتناب‌ناپذیر است و با انقلاب جوامع به سمت سوسیالیسم و کمونیسم حرکت می‌کنند.

*انتقادات بر تفکر مارکس

مارکس اندیشه منظمی نداشت، در واقعیت‌های مختلف مطالب دارای اشکال زیادی می‌گفت، اندیشه‌هایش ناتمام بوده و به صورت نظام‌مند به سرانجام نرسیده است، پیش‌بینی‌های او مبنی بر از بین رفتن سرمایه‌داری به نتیجه نرسید و در نتیجه طبقه کارگر در یک انقلاب کارگری در سطح اروپا بر طبقه سرمایه‌دار غالب نشد.

همه این مسائل باعث شد که به مرور زمان نسبت به اندیشه‌های مارکس شاخه‌های مختلفی ایجاد شود: از جمله مارکسیسم اومانیسم که خود دارای دو شاخه فلسفی و فرانکفورت بود، مارکسیسم کلاسیک دارای دو شاخه سوسیال دموکرات و لنینیسم و در نهایت مارکسیسم ساختارگرا تقسیم شد.

نکته جالب اینجاست که خود مارکس در دوره خود مارکسیست نبوده، بلکه مارکسیسم بعدها توسط طرفدارانش با شعار نجات کارگران طرح‌ریزی شده است.

امروزه در دنیا مراکزی به منظور مارکس‌شناسی از جمله در انگلستان، آمریکا، فرانسه، ایتالیا، ژاپن و .. وجود دارد اما دیگر این اندیشه در دنیا کم‌سو شده است و در کشورهایی نظیر روسیه اصلاً مرکزی برای اندیشه مارکس دیده نمی‌شود.

از جمله مهمترین سازمان‌ها و احزاب مارکسیستی در ایران می‌توان به حزب کموینست ایران (دهه ۱۹۲۰)، حزب کمونیست کارگری ایران، حزب کمونیست ایران و اتحاد سوسیالیستی کارگری اشاره کرد.

مارکسیست‌ها معتقد هستند که خداپرستی انسان، عامل از خود بیگانگی او است، چرا که باعث از خود بیگانگی او می‌شود، لذا اینجا باید مالکیت مذهب و اقتصاد را از بین برد، در حالی که این خلاف نظر اسلام است که خدا را فراموش کنیم.

 

انتهای پیام/ک

 

[ad_2]

لینک منبع

ثبت شرکت سئو سایت

به این نوشته امتیاز بدهید!

سید وحید احدی نژاد .روابط عمومی هیات خدام الرضا کانونهای خدمت رضوی -خبرنگار حوزه دولت ومجلس

  • ×

    با ما در ارتباط باشید