شروع کار نماینده امام در جهاد از زیرراهپله
سید وحید احدی نژاد .روابط عمومی هیات خدام الرضا کانونهای خدمت رضوی -خبرنگار حوزه دولت ومجلس ۹ مهر ۹۷ 0۰7
[ad_1]
مجله فارسپلاس: بعد از تشکیل جهاد سازدگی، دانشجویان فعال برای اینکه کارشان منطبق با نظر امام باشد، نزد شهید بهشتی رفته بودند و به ایشان گفته بودند به امام بگویید در جهاد نمایندهای داشته باشد. اولین نمایندهی امام در جهاد حجت الاسلاموالمسلمین ناطق نوری بود. ایشان در کتاب خاطرات خود روزهای ابتدایی جهاد سازندگی را چنین توصیف میکند:
«شهید بهشتی به من تلفن زدند و فرمودند: «امام برای جهاد نمایندهای میخواهند تعیین کنند. پیشنهاد شما را دادیم. حکم شما هم صادر شده است.» من تا این زمان از این موضوع بیخبر بودم و اصلاً نمیدانستم که کجا باید بروم و چه وظایفی دارم. آقای بهشتی فرمودند: «برو خیابان پاستور، همین جا که الان ساختمان شهید شوریده است.»
بلند شدم و به آنجا رفتم عدهای از دوستان هم آمدند و ما را تحویل گرفتند و به طرف اتاق مهندس قشقایی که ادارهکنندهی جهاد بود، رفتیم. ایشان جوان خوشتیپ و خوشقیافه و عینکی بود و ریش پرفسوری داشت. جلو آمد و خودش را معرفی کرد. انصافاً خیلی مؤدب برخورد کرد. منشی ایشان خانمی بود با کتودامن و آرایش کرده که اصلاً به درد جهاد نمیخورد. آقای مهندس قشقایی گفت: «جناب آقای ناطق محل کارم اتاق بزرگی است با هم باشم.» با اشاره به منشی ایشان که آن سر و وضع را داشت گفتم: «تیپ ما آخوندها به این قیافه نمیخورد.» تشکر کردم و گفتم: «اجاره بدهید مطالعهای بکنم تا ببینم اصلاً کجا باید قرار بگیرم.» فردای آن روز رفتم و گفتم: «زیر پله را بدهید.» خیلی تعجب کردند و گفتند آشیخ اینطوری که نمیشود. گفتم: «همین کفایت میکند.» بنا را گذاشتیم کار را ساده شروع کنیم تا جوانان دانشجو که سراغ ما میآیند زده نشوند و بتوانیم جذبشان کنیم.
چون در آن زمان با سوادترین نیروهای دانشگاهی در جهاد متمرکز بودند و جهاد دانشگاهی و جهاد خودکفایی که شکل گرفت، ریشهاش از همینجا بود. کمکم در طبقه دوم اتاقی گرفتم و شورای جهاد دور هم جمع شدند و به این ترتیب کار را شروع کردم. دیدم دولت موقت در استانها آدمهای عجیبی را سرپرست جهاد گذاشته، همگی آنها یا منافق یا لیبرال بودند و دست بچههای حزباللهی بسته است و نمیتوانند کاری بکنند. در مشهد شخصی را گذاشته بودند که بعداً اعدام شد و جوانان فعالی مثل آقای بنیهاشمی و آقای قاضیزاده با اینها درگیر بودند و در کرمان و کرمانشاه آقای مشارزاده و آقای اسماعیلی سرپرست بودند که هردوی آنها از منافقین بودند.»
منبع: خاطرات حجت الاسلام و المسلمین ناطق نوری، جلد اول، صفحه ۱۸۹
انتهای پیام/
[ad_2]
لینک منبع