» فرهنگی، هنری » سینما و تئاتر » توصیه جلال آل احمد به خواهرزاده خود
سینما و تئاتر

توصیه جلال آل احمد به خواهرزاده خود

۵ فروردین ۹۸ 0۰15

[ad_1]

به گزارش خبرنگار تاریخ خبرگزاری فارس: رهبر معظم انقلاب اسلامی در سخنرانی روز اول فروردین در حرم مطهر امام رضا (ع)، از سه چهره نام بردند: امیرکبیر، جلال آل احمد و تقی‌زاده.  به همین مناسبت بخشی از گفت‌وگوی که با محمد حسن دانایی روزنامه نگار که خواهرزاده جلال آل احمد پرداختیم و در گذشته منتشر شده بود را بازخوانی می‌کنیم.

فارس:  جلال آل احمد در یک خانواده روحانی به دنیا آمد درباره خانواده پدربزرگتان برای ما توضیح می‌دهید؟ 

جلال آل احمد در خانواده‌ای که نسل اندر نسل روحانی بودند به دنیا آمد. به طبع جلال تربیت شده یک خانواده روحانی و اصیل است. اما فضای حاکم بر روحانیت آن روز در زمانی که جلال روبه رشد بود دو گانه بود. بخشی از روحانیت شان روحانیت را بسیار بالاتر از این می‌دانست که در امور دنیوی و سیاسی دخالت کند. بنابراین این بخش از روحانیت معتقد بود نباید رسالت اصلی خود که همان پرداختن به امور معنوی جامعه است را کنار بگذارد و به امور مادی و سیاسی بپردازد. این تلقی اکثریت روحانیت سنتی ما را تشکیل می‌دادند.

اما به تدریج بعد از مشروطیت بخشی از همین روحانیت تحت تاثیر تحولات مشروطه دیدگاه متفاوت از گروه نخست پیدا کردند و به این نتیجه رسیدند که باید در سیاست دخالت کنند و افراد شاخص گروه دوم، افرادی مانند شیخ فضل‌الله نوری و پدربزرگ پدری من به نام شیخ فضل‌الله قزوینی ـ که بعد شناسنامه صادر شد نام خانوادگی دانایی را انتخاب کرد ـ بودند. از متاخرین مانند شهید مدرس و آیت‌الله کاشانی و آیت‌الله طالقانی پرده را کنار زدند و به نظر من کاملا آخوند سیاسی شدند. اما قبل از انقلاب کمتر روحانیون در سیاست دخالت می‌کردند و حوزه عموما غیر سیاسی بود. اما بعد از انقلاب وجه سیاسی روحانیت پررنگ شد.

زمینه فرهنگی که جلال در آن رشد کرد بیشتر تا دهه ۲۰ تحت تاثیر دو نوع قرائت از دین بود. نخستین قرائت غیر سیاسی و دومین قرائت سیاسی بود. مجموعا فضای سنتی حوزه برای آدم‌های تحصیل‌کرده دلگرم کننده نبود، احزاب و نیروی سیاسی خارج از چارچوب دین جاذبه‌های بیشتری داشتند.

عضویت در حزب برای جوانان تحصیل‌کرده افتخار بود جلال و با تنش با خانوده به عضویت حزب توده درآمد و به سرعت در حزب رشد کرد برای اینکه جلال ذاتا آدم سیاسی پرشوری بود. عواملی که ذکر کردم باعث شد جلال با این سابقه خانوادگی عضو حزب کمونیستی ـ ماتریالیستی توده شود.

و با ۳ سال و نیم عضویت در حزب به مراتب بالای حزب ارتقا پیدا کرد. چون فعال مطبوعاتی بود در بخش فرهنگی و مطبوعاتی حزب فعالیت کرد. و سردبیر یکی از جدی‌ترین و تئوریک‌ترین نشریات حزب توده به نام «نامه مردم» شد. نخستین سردبیر نشریه حزب توده «نامه مردم» احسان نراقی بود.

فارس:‌ پدر جلال آل احمد چه آرزوی برای جلال داشت؟

 آقا سید «احمد آقا» ۳ تا فرزند پسر داشت. یکی آقا سید «محمد تقی آل احمد» بود که طبق سنت خانوادگی روحانی شد و به قم رفت و تحصیل کرد البته روحانی کارایی بود و مانند مرحوم آیت‌الله بهشتی مردی با قدی بلند و صدای باوقار و دلنشین که به نوعی با آرامش درون همراه بود که برای مخاطب جاذبه بسیار داشت. آیت‌الله بروجردی بزرگترین مرجع شیعیان آن زمان دایی ما را به مدینه اعزام کرد تا به امور شرعی شیعیان مدینه بپردازند. در مدینه گل کرد حتی مورد توجه مقامات دولتی عربستان قرار گرفت.

البته به طور مشکوکی در گذشت این نظر قوت گرفت که توسط ماموران دولتی آن زمان آل سعود کشته شد. اما جلال در برابر خواسته پدر که در حوزه تحصیل کند سرکشی می‌کرد. تا اینکه تسلیم پدر شد اما برای تحصیل علوم دینی به نجف رفت و بعد از مدتی برگشت و تصمیم خود را اعلام کرد که من هرگز دنبال علوم دینی نخواهم رفت. و به همین دلیل به سراغ علوم جدید رفت اما پدر اجازه نداد که به دبیرستان برود  جلال روزانه در بازار کار می‌کرد و شب ها درس می‌خواند. 

  فارس: شما از چند سالگی به خانه آل احمد رفتید؟.

ـ پدرم روحانی بود و دوتا زن داشت و یک جین بچه. جلال به تدریج از پدرم اجازه گرفت که من به دبیرستان بروم. چون پدر من نیز دوست داشت که من روحانی شوم. من نیز سر باز زدم به همین دلیل از چهارده سالگی نزد دایی‌ام رفتم و با مرحوم جلال بودم آخرین دیدارم ۵ یا ۶ هفته قبل از مرگش بود.

فارس:  تاثیرگذارترین خاطره شما از جلال چی بود؟

یک دفعه مهمانی بودیم جلال پشت فرمان نشست، سیمین خانم جلوی ماشین نشست. من و یکی از رفقایش عقب نشستیم که تازه دکترای خود را از آمریکا گرفته بود  به ایران آمد گویا سابقه مبارزاتی داشت و خود را روشنفکر و صاحب حرف نشان داد از طرفی دیگر کاشف به عمل آمد دارد خود را به دربار نیز نزدیک می‌کند در راه یک شوخی زننده‌ای کرد دیدم دایی جلال ماشین را کنار زد، خیلی خونسرد کتش را در‌ آورد. پیاده شد. آمد سمت در عقب ماشین در را باز کرد یقه دوستش را گرفت و او را از ماشین پیاده کرد دو تا سیلی زیر گوشش نواخت دوستش به زمین افتاد و یک لگد دوباره به او زد و در را بست آمد داخل ماشین و رفت.

فارس: در رفت و آمدهایی که به خانه‌های جلال می‌شد چه خاطره‌ای یادتان است؟

ـ جلال انسان عیاشی نبود در عین حال که روشنفکر و آزادی‌خواه بود در عین حال اخلاقی هم بود نظام باورهای جلال بیشتر از آنکه دینی باشد اخلاقی بود. بنابراین اهل رفت و آمدهای غیر اخلاقی نبود، آدم خوشگذرانی نبود بارها به من گفته بود پرخوری انسان را احمق می‌کند یک چای شیرین با نان و پنیر برای صبحانه کافی است. بیشتر از آنکه غذا می‌خورید کار کنید. به انباری تبدیل نشوید. تا زمانی که جلال زنده بود نشست روزهای پنج‌شنبه در خانه جلال برگزار بود جلسات منظم و جدی بود تقریبا هر کس آن روزها صاحب نامی بود و سری توی سرها داشت در این مجالس رفت و آمد می‌کرد. به آذین، اخوان ثالث، سیاوش کسرایی، محمد زهری، اسلام کاظمیه، غلامحسین ساعدی.

انتهای پیام/

[ad_2]

لینک منبع

ثبت شرکت سئو سایت

به این نوشته امتیاز بدهید!

سید وحید احدی نژاد .روابط عمومی هیات خدام الرضا کانونهای خدمت رضوی -خبرنگار حوزه دولت ومجلس

  • ×

    با ما در ارتباط باشید