» اجتماعی » سینما و قراردادهایِ بدتر از ترکمنچای / سود موسیقی به جیب هنرمند نمی‌رود
اجتماعی

سینما و قراردادهایِ بدتر از ترکمنچای / سود موسیقی به جیب هنرمند نمی‌رود

۱۷ تیر ۹۸ 0۰20

[ad_1]

به گزارش خبرنگار فرهنگی باشگاه خبرنگاران پویا، نشست «سرقت هنری» با محوریت موضوع بررسی حقوق مالکیت فکری در آثار هنری، روز گذشته یکشنبه ۱۶ تیر ۱۳۹۸ در خانه موسیقی برگزار شد.

این نشست با حضور کاوه رضوانی‌راد وکیل دادگستری، قطب‌الدین صادقی کارگردان تئاتر، جواد طوسی منتقد سینما و قاضی بازنشسته دادگستری، محمدحسین کیانی و کامبیز نوروزی حقوقدان و جمعی از وکیلان دادگستری به همراه جمعی از علاقه‌مندان به هنر همراه بود.

نشست «سرقت هنری» در ادامه برگزاری سلسله نشست‌های حقوقی داتیکان و بعد از برگزاری نشست «نقدی بر نظام حقوقی مقابله با پولشویی» برگزار شد.

سود موسیقی به جیب هنرمند نمی‌رود

نخستین سخنران این مراسم حمیدرضا نوربخش بود. او در سخنانی گفت: کپی رایت که موضوع برنامه امروز است، یکی از مهم ترین بحث‌های موجود در هنر به خصوص در موسیقی است. زیرا از آنجایی که به اقتصاد هنر باز می‌گردد تمام مسائل مربوط به تولید موسیقی را در برمی‌گیرد. باوجود اینکه گردش مالی در موسیقی ما زیاد است ولی سود آن به جیب هنرمندان نمی‌رود و در اقتصاد موسیقی گردش نمی‌کند، کما اینکه موسیقی پرمصرف‌ترین هنر در ایران است.

او ادامه داد: معتقدیم اگر مسئله کپی رایت حل شود مسائل زیادی که مربوط به بحث‌های معیشتی هنرمندان است، حل خواهد شد. به همین دلیل این جلسات را ادامه خواهیم داد تا به یک نتیجه مناسب دست پیدا کنیم. مردم ما به دلیل مشکلات فرهنگی نمی‌دانند که دانلود آهنگ دست در جیب دیگران کردن و نوعی سرقت است. ولی اگر بدانند جریان چیست این اتفاق کمتر خواهد شد.

حاشیه‌های حقوقی خانه سینما

جواد طوسی منتقد سینما و قاضی بازنشسته در مورد تاریخچه نهاد داوری خانه سینما و آیین دادرسی  آن توضیح دادند که نهاد داوری به عنوان یک نهاد، برای حل اختلافات صنفی در حوزه سینما به همت دکتر سریر شکل گرفت که این نیاز را به مجموعه خانه سینما نشان داد.

آقای طوسی از پیچیدگی و دو مرحله‌ای بودن شیوه رسیدگی مرجع داوری خانه سینما انتقاداتی کرد و به ابتکار سید ضیاء هاشمی در زمان مسئولیت در خانه سینما اشاره کرد که قصد داشت سیستمی شبیه به اتاق داوری را پیاده کند. به این شکل که خانه سینما  فهرستی از داوران دارای صلاحیت را تهیه کرده و طرفین دعوا بتوانند از بین آنها داور معتمد خود را انتخاب نمایند.

کاوه راد  مجری جلسه هم به این نکته اشاره کرد که نیم قرن است قانونی برای حمایت از آفرینندگان آثار هنری وضع شده و نظام کیفری هم برای نقض مالکیت فکری در نظر گرفته شده‌ است و در تهران دادسرای فرهنگ و رسانه به صورت تخصصی به این موضوع می‌پردازد اما یک مشکل اساسی این است که ما مکانیسم ارزیابی خسارت در صورت نقض مالکیت فکری نداریم. مثلا در دعوای پرسروصدای این روزها ادعا شده فیلمنامه فیلمی که میلیاردها تومان درآمد داشته از رمان شخص دیگری کپی شده است. فرض کنیم این ادعا ثابت شود در مرحله بعد با این مشکل روبرو می‌شویم که چگونه میزان خسارت وارد شده را محاسبه کنیم.

قانون داریم اما …

کامبیز نوروزی صحبت‌های خود را با این بحث شروع کرد که ما نه تنها قانونی برای حمایت از حقوق معنوی داریم بلکه این قانون به نظر من قانون خوبی هم هست و الان هم با برخی اصلاحات می‌تواند پاسخگوی نیازها باشد، اما این قانون در عمل اجرا نمی‌شود. مثلا مجسمه «هیچ» اثر پرویز  تناولی ساخته شده و بعد کپی آن به شکل‌های مختلف حتی به صورت نمکدان وارد بازار می‌شود.

نوروزی ادامه داد: سوال اینجاست که چرا ما اتومبیل (قانون) را داریم ولی این اتومبیل حرکت نمی‌کند؟ پاسخ این سوال در خود حقوق نیست بلکه در جامعه شناسی حقوق باید به دنبال آن گشت. تصویر غالبی که از هنرمند در ذهن عموم مردم وجود دارد این است که ایشان یک انسان رنجور و کمی خمیده و سیگاری است که در خانه فرتوتی زندگی می‌کند ولی انسان مهمی است زیرا که خلق هنری دارد. در چنین وضعیتی، اگر هنرمند بر روی اثر هنری خود قیمت بگذارد، در واقع ارزش خودش را پایین آورده است.
به عنوان نمونه، من دوستی دارم که معتقد است ناصرخسرو بزرگترین شاعر ایران است و دلیلش برای چنین ادعایی، این است که ناصرخسرو تنها شاعری است که هیچگاه صله نگرفته است و این یک امتیاز برجسته محسوب می‌شود. از سوی دیگر، بسیاری از فقها تا همین اواخر معتقد بودن که اثر هنری مالیت ندارد. من هم معتقدم که محصول فرهنگی در ایران ارزش اقتصادی ندارد.

کامبیز نوروزی در ادامه به مسأله انواع سرقت هنری در ایران اشاره کرد و در این خصوص گفت: من موارد متعددی سراغ دارم که یک بخشی از اثر هنری یک هنرمند به نوعی سرقت می‌شود و وقتی به او می‌گویید که پیگیر این ماجرا باشد، از آن استنکاف می‌کند و به بهانه اینکه پیگیری آن دردسر زیادی دارد، از حق خود می‌گذرد. با این مقدمه، باید بگویم که هر کالای هنری به طرق مختلف در ایران سرقت می‌شود، یک نوع سرقت فیزیکی است که با تکنولوژی امروز بسیار سریع و راحت شده است. یک موقع سرقت مربوط به یک قطعه موسیقایی است که توسط دیگران انجام می‌شود. این ممکن است صرفاً جنبه استفاده شخصی داشته باشد و در شرایطی نیز ممکن است استفاده تبلیغاتی داشته باشد. طبیعتاً سرقتی که برای استفاده تبلیغاتی باشد، داستان دیگری دارد. یک موقع است که یک قطعه موسیقی را برای یک قطعه دیگر استفاده می‌کنند که البته فهمیدن آن سخت است. گاهی از یک قطعه موسیقی برای سکانس یک فیلم استفاده می‌شود که این هم مساله دارد. حتی استفاده از موسیقی در اماکنی مثل کافی‌شاپ و رستوران و آسانسور، نیز سرقت است. البته همه این‌ها در شرایطی است که صاحب اصلی اثر مطلع نباشد و بدون اجازه وی از قطعه او استفاده کنند.

 

گاهی از یک قطعه موسیقی برای سکانس یک فیلم استفاده می‌شود که این هم مساله دارد. حتی استفاده از موسیقی در اماکنی مثل کافی‌شاپ و رستوران و آسانسور، نیز سرقت است. البته همه این‌ها در شرایطی است که صاحب اصلی اثر مطلع نباشد و بدون اجازه وی از قطعه او استفاده کنند.

 

این حقوقدان در ادامه به بحث عوامل بستری تولید جرم سرقت ادبی اشاره کرد و این عوامل را نیز به بخش‌های مختلف تقسیم کرد. به باور نوروزی، یکی از گروه‌های ذی‌نفع که البته بیشترین سرقت را انجام می‌دهد، صدا و سیما است. او در همین خصوص گفت: حدود ۴۰ الی ۵۰ درصد از برنامه‌های رادیو را موسیقی تشکیل داده است. گروه ذی‌نفع دیگر، نوازندگان و سازندگان تازه‌پا هستند که چون آثارشان شنیده نمی‌شود، حاضر هستند مبلغی را به صدا و سیما بپردازند و حتی در یک برنامه تلوزیونی لب خوانی کنند تا بدین طریق به شهرت برسند. بخش دیگر نیز شامل تولیدکنندگان می‌شوند. به باور من، به جز شعرای کلاسیک، استفاده از اشعار شعرای جدید هم اگر بدون اجازه این افراد باشد، نوعی سرقت است. در کنار این مجموعه که به صورت حرفه‌ای و برای تجارت اقدام به سرقت می‌کنند مصرف کنندگان عادی نیز هستند که بیشتر برای لذت اقدام به سرقت می‌کنند تا تجارت و کسب سود. البته باید گفت که کار مصرف کنندگان عادی نیز نقض قوانین است ولی نوع آن‌ها متفاوت از سایر گروه‌هاست.

این پژوهشگر رشته حقوق در ادامه راه‌های مقابله با این گروه‌ها را نیز بدین شرح بیان کرد: در خصوص مصرف کنندگان عادی، مهمترین کار برای پیشگیری از سرقت، سهولت دسترسی است. در این خصوص، نقش اصناف بسیار تعیین کننده است و با عرضه اینترنتی آثار، می‌توان بخشی از این سرقت‌ها را مانع شد. مسأله اصلی ناقضان حرفه‌ای هستند که برای کسب منفعت، اقدام به سرقت موسیقی می‌کنند و اتفاقاً در زمینه سرقت نیز بسیار متخصص هستند. اگر اصناف برای مقابله با این جریان، به حرکت درنیایند، مشکل حل نخواهد شد. متأسفانه ما اخلاق را متروک گذاشته‌ایم و این در حالی است که اخلاق را تنها در قالب نصیحت می‌شناسیم. اخلاق فقط به نصیحت معطوف نمی‌شود و زمانی که کارکرد ضمانت اجرایی داشته باشد، می‌تواند اثرگذار باشد.

نوروزی در پایان صحبت‌های خود به این مسأله پرداخت که چنانچه نهادهایی همچون خانه موسیقی، تئاتر و سینما تعارف را کنار بگذارند، ضمانت اجرای اخلاقی عملی خواهد شد. او در این خصوص گفت: من معتقدم مقابله با این رویه نیاز به نوشتن لایحه ندارد. وقتی کسی می‌گوید اثر من سرقت شده، باید صراحتاً اعلام شود و البته در اعلام هم قرار نیست توهین و فحاشی شود. تقبیح و انگشت نما شدن از ده تا رای دادگاه تاثیرگذارتر است. باید اصناف واکنش نشان دهند و این واکنش‌ها منتشر شود ولی معمولا ملاحظه‌کاری می‌شود. اگر معتقدیم این حق وجود دارد، باید آن را رواج داد. این جزء قواعد مسلم اخلاق حرفه‌ای است و باید رعایت شود.

 

حدود ۴۰ الی ۵۰ درصد از برنامه‌های رادیو را موسیقی تشکیل داده است. گروه ذی‌نفع دیگر، نوازندگان و سازندگان تازه‌پا هستند که چون آثارشان شنیده نمی‌شود، حاضر هستند مبلغی را به صدا و سیما بپردازند و حتی در یک برنامه تلوزیونی لب خوانی کنند تا بدین طریق به شهرت برسند. بخش دیگر نیز شامل تولیدکنندگان می‌شوند. به باور من، به جز شعرای کلاسیک، استفاده از اشعار شعرای جدید هم اگر بدون اجازه این افراد باشد، نوعی سرقت است. در کنار این مجموعه که به صورت حرفه‌ای و برای تجارت اقدام به سرقت می‌کنند مصرف کنندگان عادی نیز هستند که بیشتر برای لذت اقدام به سرقت می‌کنند تا تجارت و کسب سود. البته باید گفت که کار مصرف کنندگان عادی نیز نقض قوانین است ولی نوع آن‌ها متفاوت از سایر گروه‌هاست.

 

کاوه رضوانی راد، به عنوان مجری و گرداننده جلسه به این مسأله اشاره کرد که اساساً کپی رایت یک وضعیت فرهنگی است. تفاوت زیادی میان نقض غیر سیستماتیک با نقض سیستماتیک کپی رایت وجود دارد و هرکدام از این‌ها را باید جداگانه بررسی کرد. مثلا چندوقت پیش یک پرونده داشتم که یک تاکسی اینترنتی به مصادف تولد استاد شجریان، برند مجموعه خودشان را در کنار عکس شجریان روی بیلبورد زده بود. عکاس از وی شکایت کرد و دادگاه نیز وی را محق دانست. تصور تیم تاکسی اینترنتی این بود که اقدام آن‌ها نقض کپی رایت نیست. در واقع می‌خواهم بگویم که در کپی رایت، ملاک حسن نیت و عدم آن مطرح نیست، بلکه ملاک اصلی استفاده تجاری و غیر تجاری از آن است.

 

چندوقت پیش یک پرونده داشتم که یک تاکسی اینترنتی به مصادف تولد استاد شجریان، برند مجموعه خودشان را در کنار عکس شجریان روی بیلبورد زده بود. عکاس از وی شکایت کرد و دادگاه نیز وی را محق دانست. تصور تیم تاکسی اینترنتی این بود که اقدام آن‌ها نقض کپی رایت نیست. در واقع می‌خواهم بگویم که در کپی رایت، ملاک حسن نیت و عدم آن مطرح نیست، بلکه ملاک اصلی استفاده تجاری و غیر تجاری از آن است.

 

مشاور حقوقی خانواده موسیقی در ادامه مثال دیگری را در خصوص کپی رایت مطرح کرد: یک شرکت داروسازی، بخشی از فیلم جدایی نادر از سیمین را برای تبلیغ قرص مسکن استفاده کرده که بسیار فاجعه بار است. در اینجا باید به این مسأله اشاره کنم که یکی از موارد ارزیابی خسارت هنری، میزان دیده شدن یک تیزر است. کانال این شرکت دارویی، حدود ۱۶ هزار دنباله کننده داشت ولی این تیزر بیش از ۴۰۰ هزار بار دیده شد. ما از دادگاه تقاضای خسارت سنگین داشتیم و پس از مراجعه به دادگاه، این پرونده به خانه سینما ارسال شد. آقای شاهسواری مدیرعامل خانه سینما، به نماینده آن شرکت دارویی گفت که چرا این کار را کرده‌اید؟ پاسخ نماینده شرکت بسیار جالب بود. وی با جدیت تمام و بدون هیچگونه سوءنیتی، گفت: ما فیلم را از سوپر مارکت خریدیم و چون پولش را پرداخت کرده‌ایم، هر استفاده‌ای از آن می‌توانیم بکنیم. در واقع اینجا مشکل از ذهنیت فرد است زیرا فکر می‌کند چون بابت سی‌دی پول پرداخت کرده، می‌تواند آن را تقطیع کند و از آن استفاده تبلیغاتی ببرد.

قطب الدین صادقی، کارگردان تئاتر و استاد دانشگاه به عنوان سخنران بعدی، به طور مشخص به مشکلات حقوقی مربوط به تئاتر اشاره کرد. وی گفت: به باور من سه ایراد اساسی وجود دارد؛ نخست اینکه در ایران هنر ارزشی ندارد. ۲۵ سال قبل، من مقاله‌ای نوشتم در مورد تئاتر ایران و به این موضوع اشاره کردم که بودجه‌ای که برای مسأله‌ی دخانیات در ایران اختصاص داده‌اند بیشتر از هفت هنر است و این یعنی فاجعه. مطلب دیگر اینکه، ما قانون را نمی‌فهمیم و بی‌قانونی در حوزه هنر بیداد می‌کند. سومین ایراد هم بی‌اخلاقی در این حوزه است. من معتقدم اخلاق تجلی عرفی قانون است.

 

۲۵ سال قبل، من مقاله‌ای نوشتم در مورد تئاتر ایران و به این موضوع اشاره کردم که بودجه‌ای که برای مسأله‌ی دخانیات در ایران اختصاص داده‌اند بیشتر از هفت هنر است و این یعنی فاجعه

 

صادقی در ادامه به تفاوت کپی رایت در ایران و فرانسه اشاره کرد و در این زمینه گفت: در کشوری مثل فرانسه یک اثر بعد از ۶۰ سال که از مرگ نویسنده گذشت، همه می‌توانند از آن استفاده کنند. در ایران چنین چیزی وجود ندارد. وقتی در اروپا درس می‌خواندیم، اولین چیزی که به ما گفتند این بود که استفاده از اثر دیگری باید با ذکر منبع باشد و جدای از این، فقط حق داشتیم که از یک اثر دیگر، ۳۸ خط استفاده کنیم و اگر بخواهیم ۳۹ خط استفاده کنیم، باید از مؤلف اجازه بگیریم.  من در اینجا یک استاد تمام را می‌شناسم که ۴۱ صفحه از یک اثر خارجی را استفاده کرده و استاد دانشگاه هم است. اساتیدی را می‌شناسم که به دانشجو پول می‌دهد تا متنی را ترجمه کنند و بعدا به اسم خود چاپ می‌کند. یا به عنوان نمونه، من چند سال داور کتاب سال بودم. یکبار یک نمایشنامه کوتاه را خواندم و فهمیدم که ۶۰ غلط در آن وجود دارد و بعد مشخص شد که این نمایشنامه کار کلاسی بوده که دانشجو به استاد داده و وی به اسم خودش زده است. من هم مانند آقای نوروزی معتقدم که در عرصه هنر و سرقت نباید تعارف کنیم و باید اسامی را منتشر کنیم.

 

وقتی در اروپا درس می‌خواندیم، اولین چیزی که به ما گفتند این بود که استفاده از اثر دیگری باید با ذکر منبع باشد و جدای از این، فقط حق داشتیم که از یک اثر دیگر، ۳۸ خط استفاده کنیم و اگر بخواهیم ۳۹ خط استفاده کنیم، باید از مؤلف اجازه بگیریم. من در اینجا یک استاد تمام را می‌شناسم که ۴۱ صفحه از یک اثر خارجی را استفاده کرده و استاد دانشگاه هم است.

 

این کارگردان تئاتر در بخشی دیگر از صحبت‌های خود گفت که در جشنواره فجر، موردی بود که یک جوانی رفته و اجرایی را از مونیخ آورده و آن را کپی کرده و جالب اینجاست که جایزه اول فجر را نیز گرفته است. فاجعه اینجاست که ندانستن داوران نیز بر گسترش این سرقت‌ها افزوده است. یا مثلاً یک کارگردان تئاتر، نمایشنامه خارجی را در یک سالن اجرا می‌کند و هم‌زمان کپی ایرانی آن را می‌زند و بعد از یک ماه در سالن دیگری به اجرا می‌گذارد و هیچ کس هم نمی‌فهمد. بی‌اخلاقی دیگر این است که برخی ترجمه را به اسم خودشان می‌زنند، مثلاً نمایش اتاق ورونیکا را خانومی به اسم خودش زده و حتی اشتباهات و غلط‌ها را هم پاک نکرده است.

قطب‌الدین صادقی در ادامه به این موضوع پرداخت که باید یک جایی آثار مؤلفان ثبت شود تا شاهد این سرقت‌ها نباشیم. او در همین خصوص گفت: در تئاتر اصلا خبری از ثبت نیست و بسیار بی در و پیکر است. در کشوری مثل فرانسه، حدود ۱۵ هزار بازیگر وجود دارد که همه این افراد کارت انجمن بازیگران را دارند و اگر کسی کارت نداشته باشد، حق فعالیت را نداشته و هیچ شخصی هم نمی‌تواند با آن‌ها قرارداد ببندد. حتی اگر قرارداد کاری را برای چهارماه ببندند و مثلاً روز ۳۱ تیرماه پایان قراردادشان باشد، اگر در همین روز با مجموعه دیگری قرارداد ببندد، کارتش را باطل می‌کنند. ولی در اینجا یک بازیگرد صبح در رادیو است، عصر در تئاتر و شب در سینما و این بی‌نظمی ایجاد می‌کند.

این استاد دانشگاه در پایان صحبت‌های خود گفت: واقعا یک بلبشو در تئاتر و سینما وجود دارد. تمام اینها ناشی از این است که ما گرفتار یک سری بی‌اخلاقی‌ها و بی قانونی‌ها هستیم. اینها فقط در تئاتر نیست و در همه جا وجود دارد. من نمی‌دانم به چه شکلی می‌شود با قانون مانع از این بی‌اخلاقی‌ها و سرقت‌ها شد. مثلا گروهی که کارشان حمله به تئاترها بوده، الان تبدیل شده‌اند به بزرگترین تولید کنندگان تئاترهای تجاری. آنهایی که خودشان پرچم دار فرهنگ داخلی بودند، الان کارهای غربی را کپی می‌کنند. ما متاسفانه برخلاف شعارهایی که می‌دهیم، نه اهل قانون هستیم و نه اهل اخلاق.

 

واقعا یک بلبشو در تئاتر و سینما وجود دارد. تمام اینها ناشی از این است که ما گرفتار یک سری بی‌اخلاقی‌ها و بی قانونی‌ها هستیم. اینها فقط در تئاتر نیست و در همه جا وجود دارد.

 

دکتر کیانی استاد حقوق مالکیت فکری، گزارشی در مورد ظرفیت‌های علائم تجاری در حمایت از مالیکت فکری ارائه کردند. اولین قانون در این زمینه سال ۱۳۰۴ تصویب شد و بعد از آن هم قوانین دیگری در این زمینه به تصویب رسید و الان هم طرح جامعی برای قانون مالکیت صنعتی در کمیسیون حقوقی و قضایی در دست بررسی است که مباحثی مثل رقابت غیرمنصفانه و اسرار تجاری در آن گنجانده شده که به حوزه مالکیت ادبی و هنری هم کمک می‌کند. در حوزه حقوق مالکیت ادبی و هنری هم دو قانون در سال‌های ۴۸ و ۵۲ وضع شد و اکنون هم لایحه جامع کپی رایت را در مجلس داریم که برخی ضعف‌های قانون فعلی مثل نبودن سازمان‌های مدیریت جمعی مالکیت فکری در آن برطرف شده است.
سازمان جهانی مالکیت معنوی هم در ژنو برای حمایت از این موضوع تاسیس شده اما متاسفانه ایران عضو هیچکدام از معاهدات حقوق ادبی و هنری نشده است اما در حوزه حقوق مالکیت صنعتی در اکثر معاهدات هستیم و اگر کسی در ایران اثر خود را ثبت کند در سایر کشورها هم مورد حمایت قرار می‌گیرد.

کامبیز نوروزی در ادامه بحث به این مساله اشاره کرد که برای جلوگیری از این سرقت‌ها باید جامعه مدنی و فشار گروه ذینفع که به حقوق آنها تجاوز شده فعال شود. حکومت فقط در حد سیستم قضایی می‌تواند اقدام کند ولی مهمتر از آن فشار اجتماعی است. تقبیح اجتماعی و انگشت نما شدن متخلفین از ده رای دادگاه موثرتر است. مثلا در مثال‌هایی که آقای قطب الدین صادقی گفتند خود کسانی که اثرشان سرقت شده باید این مساله را آشکارا بگویند و علنی کنند. این اعلام هم می‌تواند فردی باشد و هم صنفی. یعنی هنرمندان به انجمن صنفی خودشان موضوع را گزارش دهند و آنها هم بررسی  کرده و اعلام کنند. در ابتدای جامعه بشری حقوق وجود نداشت. ابتدا قواعد اخلاقی ساخته شد و قواعدی که ارتباطش با جامعه بیشتر بود به قاعده حقوقی تبدیل شدند. مثلا در اولین گروه‌های انسانی سرقت معنی نداشت، ابتدا مفهوم مالکیت شکل گرفت و بعد سرقت به عنوان یک امر غیراخلاقی مطرح شد و بعدا برای آن مجازاتی تعیین شده و قاعده حقوقی شکل گرفت.

سینما و قراردادهایی که ترکمنچای را توی جیبش می‌گذارد

جواد طوسی در ادامه به مساله مهم عدم وجود قرارداد تیپ اشاره کرد که زمینه بسیاری از مشکلات را در حوزه سینما ایجاد کرده است. وی گفت: ما قراردادهایی می‌بینیم که کاملا یکطرفه است و ترکمنچای را گذاشته تو جیبش! اما اگر قرارداد تیپ داشتیم خیلی از این  پرونده‌ها پیش نمی‌آمد. در صدور مجوز فیلم هم باید دقت شود که افرادی بدون داشتن سابقه و آشنایی با هنر با ولخرجی بیش از حد و حاتم ‌بخشی بیش از حد وارد سینما نشده و ساختار عرفی سینما را به هم نزنند و با اعمال نظر خودشان فیلم‌ها را نسازند. گاهی کارگردان‌ها نزد خودشان اینگونه استدلال می‌کنند اکه اگر من این فیلم را نسازم یک نفر دیگر اینکار را می‌کند، اما به این توجه نمی‌کنند که اگر این کار رایج شود به قاعده تبدیل می‌شود و متاسفانه این اتفاق اکنون افتاده است.

کاوه راد به این موضوع اشاره کرد که در حوزه مالکیت ادبی برخلاف مالکیت صنعتی نیاز به ثبت اثر برای حمایت قانونی از آن نیست. کسی که اختراعی می‌کند باید اثر خود را ثبت کند ولی برای حمایت قضایی از اثر ادبی و هنری به تاریخچه آپلود و نظر کارشناس و گواهی شهود و سایر دلایل اثبات دعوا می‌توان استناد کرد.

یک نکته مهم هم که بسیاری از آن غفلت می‌کنند این است که مدت مرور زمان برای شکایت کیفری یک سال است. در این خصوص، ماده ۳۱ قانون حمایت از حقوق پدیدآورندگان گفته است که این جرم از جرایم قابل گذشت است و ماده ۱۰۶ قانون مجازات اسلامی می‌گوید جرایم قابل گذشت یک سال مرور زمان دارند. پس هنرمندی که به سرقت اثرش معترض است باید در این مهلت یک ساله اقدام کند.

رضوانی راد در ادامه گفت: نکته دیگر اینکه در قانون و رویه قضایی ایران معیار کمی در نظر گرفته نمی‌شود. یعنی میزان استفاده از اثر غیر مهم نیست بلکه ملاک استفاده تجاری است. اگر پنج ثانیه هم از یک قطعه موسیقی استفاده تجاری شود نقض مالکیت فکری است. مثلا در همان پرونده‌ای که شخصی برند خودش را روی عکس آقای شجریان قرار داده بود فقط از یک عکس شجریان استفاده شده بود اما چون استفاده تجاری بوده، نقض کپی رایت محسوب می‌شود.

مشاور حقوقی خانه موسیقی خاطره ای هم در این مورد تعریف کرد: یک بار با همایون شجریان و سهراب پورناظری در همین سالن صحبت می‌کردیم. همایون گفت قطعه رگ خواب من پنج میلیون بار دانلود شده است. فرض کنید ما امکان دانلود این قطعه  به قیمت صد تا تک تومنی را برای علاقمندان فراهم می‌کردیم شاید بسیاری از مصرف کنندگان آن را به صورت قانونی دانلود می‌کردند. اگر تولیدکننده زمینه مصرف قانونی را فراهم نکند مصرف کننده هم به سمت استفاده غیرقانونی سوق پیدا میکند. یک مشکل دیگر ما در زمینه پیدا کردن ورثه هنرمندان برای گرفتن مجوز استفاده از آثار است. فرض کنیم کسی بخواهد روی تصنیف‌های یک هنرمند درگذشته کار کند، چطور ورثه‌اش را پیدا کند؟ حتی برای ما که در خانه موسیقی هستیم هم این کار بسیار دشوار است چه برسد برای بقیه. منطقی نیست که از یک طرف داغ و درفش مجازات را در قانون داشته باشیم اما در عمل امکان رعایت قانون فراهم نباشد.

 

یک بار با همایون شجریان و سهراب پورناظری در همین سالن صحبت می‌کردیم. همایون گفت قطعه رگ خواب من پنج میلیون بار دانلود شده است. فرض کنید ما امکان دانلود این قطعه به قیمت صد تا تک تومنی را برای علاقمندان فراهم می‌کردیم شاید بسیاری از مصرف کنندگان آن را به صورت قانونی دانلود می‌کردند.

 

 بخش پایانی نشست، به پرسش و پاسخ اختصاص داشت که در ادامه قسمتی از مهمترین پرسش‌ها را مشاهده می‌کنید:

تهمینه میلانی  اسکناس هفت هزار تومانی جعل کرد

دکتر صنم حقیقی متخصص حقوق نفت و گاز که خود از اهالی جامعه هنر است اولین مهمانی بود که پرسش خود را مطرح کرد. یک پرسش چالش برانگیز که به ماجرای نقاشیهای تهمینه میلانی اشاره داشت: در حال حاضر در جامعه هنری سوء استفاده از آثار هنری خارجی باب شده است. نکته دیگر اینک  یک خانمی یک گالری هنری نقاشی برگزار کرد و یک خانم دیگر آمد و ادعا کرد که این خانم از کارهای من کپی کرده است اتفاقی که افتاد این بود که نظر کارشناسی که آقای طوسی به آن اشاره کردند از یکی از مهمترین مراجع مملکت خواسته شد که آیا این اثر کپی هست یا خیر؟ و آن نظری که کارشناس داده بود نظر به واسطه یک رانت‌هایی داده شده و دادگستری طبعا نمی‌توانست ورود کند به این موضوع و رای به ضرر تولید کننده واقعی اثر داده شد.

 

یک خانمی یک گالری هنری نقاشی برگزار کرد و یک خانم دیگر آمد و ادعا کرد که این خانم از کارهای من کپی کرده است اتفاقی که افتاد این بود که نظر کارشناسی که آقای طوسی به آن اشاره کردند از یکی از مهمترین مراجع مملکت خواسته شد که آیا این اثر کپی هست یا خیر؟ و آن نظری که کارشناس داده بود نظر به واسطه یک رانت‌هایی داده شده و دادگستری طبعا نمی‌توانست ورود کند به این موضوع و رای به ضرر تولید کننده واقعی اثر داده شد.

 

نوروزی: در مجموع ما در شرایط ضد نظم هستیم نه بی‌نظمی. به نظر من در دوره مدرن ما برای اولین بار فرآیند توسعه اجتماعی اقتصادی را طی می‌کنیم. مورد خانم تهمینه میلانی که فرمودید، خیلی مثال خوبی است. اگر بخواهم در آن مورد متمرکز شوم باید بگویم که اتفاقا اثرش را گذاشت. یعنی معمولا در امر اخلاقی یک قضاوت موج نمی‌سازد، اما عملا یک هشدار بود و اینکه اهل صنف نقاش‌ها، حتی افراد علاقه‌مند نظرشان جلب شد. من فکر می‌کنم اینجا حداقل تاثیری که می‌گذارد این است که اگر فردای روزگار کسی بخواهد تقلب بکند یکم زیرکانه تر تقلب می‌کند، کار خانم میلانی مثل کسی که اسکناس هفت هزار تومانی جعل کرده است.
ما معمولا در تمام بحث اجتماعی، فرهنگی و سیاسی از یک فاکتور خیلی مهم غافل می‌مانیم و آن هم عنصر زمان است. ما یک نهال می‌کاریم و به هرحال زمان می‌خواهد تا رشد کند اما به بحث‌های اجتماعی، فرهنگی و سیاسی که می‌رسیم این عنصر زمان از ذهنیتمان محو می‌شود.

محصول هنری به تازگی در ایران دارد مفهوم کالایی پیدا می‌کند

جواد طوسی: در خصوص خانم میلانی جلوتر از این مساله گالری، در یک فیلم دیگر هم برای ایشان پرونده قضایی تشکیل شده بود. به نظر من خانم میلانی که وجهه اجتماعی دارد نباید خودش را در معرض اینگونه اتهامات قرار دهد.

راد: در خصوص صحبت های خانم حقیقی در خصوص آثار خانم میلانی باید بگویم که یک دلیلی که شکایتی از خانم میلانی در خصوص کپی از آثار خارجی نشده است این است که قانون کپی رایت ایران فقط از آثار حمایت می‌کند که برای اولین بار در ایران عرضه و منتشر شده باشند در نتیجه آثاری که در خارج از کشور عرضه و تهیه شده اند را نمی‌توان به لحاظ قانون کپی رایت مورد حمایت قرار داد.

به‌آفرید غفاریان بازیگر سینما و تئاتر هم دیگر مهمان جلسه بود که سوال خود را اینگونه مطرح کرد: کارگردان تا چه حد قدرت تصرف در حوزه مالکیت فکری بنده را دارد چون بارها دیده شده از تصویر و صدای من کارگردان اجازه داده برای مسائل دیگر استفاده شود یا حتی در خود آن فیلم روی صدای بازی من صدای دیگری قرار داده شده؟

طوسی: کارگردان در جهت بهبود هرچه بهتر اثر خود می‌تواند هرگونه تصمیمی بگیرد و هر بازی می‌خواهد با فرم بکند این بازی میتواند با صدا باشد میتواند جنس بازیگری شما را حتی در زمان تدوین تغییر دهد، که البته تا حد زیادی این موارد به قرارداد شما بستگی دارد.

نوروزی: در این موارد عرف حرفه ای نیز حائز اهمیت است که البته این را اهل حرفه تشیص می‌دهند به حسب خود فیلم سوژه موقعیت کاراکتر و همان بازیگری که آن کاراکتر را بازی می‌کند، همانطور که آقای طوسی فرمودند کارگردان در این زمینه مختار است ولی اگر این تغییری که ایجاد شده عرف حرفه ای آن را تغییری بداند که ضربه بزرگی به فیلمنامه یا شخصیت حرفه ای بازیگر بزند قضیه فرق می‌کند.

جاویدان: نهاد صنفی چه نقشی در عرصه سرقت هنری ایفا می‌کند، خیلی از آثاری که در ایران تولید می‌شود از نمونه خارجی سرقت شده مثل فیلم بعد از ظهر سگی آقای حاتمی کیا، در این مورد نهاد صنفی مربوط خانه سینما است، آیا خانه سینما آقای حاتمی کیا را تقبیح می‌کند؟ وظیفه ای در این مورد دارد؟

یا در حوزه نشر مثلا در مورد شازده کوچولو تعداد زیادی ترجمه وجود دارد، و هر کدام هم ناشران در خصوص ترجمه آن برای خود حقی قائل شده اند، و در واقع یک اثر که خود سرقت شده را برای خود حقی در آن زمینه قائل شده اند

آقای نوروزی: یکی از کارکردهای نهادهای صنفی که در ایران متاسفانه فراموش شده است استخراج و ثبت اخلاق حرفه ای است، یک اشتباهی در مورد اخلاق هست که اخلاق هم مثل قانون وضع می‌کنند، اخلاق وضعی نیست، ما نمیتونیم اخلاق را وضع کنیم، اخلاق تولید جامعه است در صنوف مختلف هم صنف تولید میکند آنرا و به تدریج شکل می‌گیرد.

نهاد صنفی جایی است که باید کدهای اخلاقی را استخراج و ثبت کند.

سلسله نشست‌های حقوقی داتیکان در هفته‌های آینده هم ادامه خواهد داشت و هر بار با محوریت یک موضوع خاص برگزار می‌شود.

انتهای پیام/

[ad_2]

لینک منبع

قالب وردپرس پوسته وردپرس پلاگین وردپرس وردپرس سئو وردپرس

به این نوشته امتیاز بدهید!

سید وحید احدی نژاد .روابط عمومی هیات خدام الرضا کانونهای خدمت رضوی -خبرنگار حوزه دولت ومجلس

  • ×

    با ما در ارتباط باشید