» اجتماعی » مجبت بدون قید شرط نیاز اساسی هر ازدواج
اجتماعی - جدیدترین اخبار - جوانان - حقوقی و قضائی - خانه و خانواده - سبک زندگی - شهروند خبرنگار - صفحه اصلی

مجبت بدون قید شرط نیاز اساسی هر ازدواج

۶ شهریور ۰۲ 10۰160


یکی از مهمترین سوالاتی که یک جوان قبل از ازدواج باید از خود سوال کند این است که آیا ضرورت ازدواج را در خود احساس می کند یا خیر؟ ممکن است پاسخ عده ای مثبت و عده ای منفی باشد اما منظور از ضرورت در ازدواج چیست و چه انگیزه هایی در ازدواج باعث می شود تا ما به یک ازدواج موفق دست پیدا کنیم؟

ضرورت ازدواج
ازدواج از همان روز نخست جزء قوانین آفرینش بود چنانچه مارتین سلیگمن، روان شناس برجسته دانشگاه پنسیلوانیا می گوید: ازدواج بیشتر از هر پیوند دیگری بین انسان ها، در خوشبختی آنها نقش دارد. او معتقد است که ازدواج به زندگی افرد معنا می دهد. خوشبخت ترین افراد دنیا از میان افرادی هستند که ازدواج کرده اند اما متاسفانه امروزه آمارهای نگران کننده طلاق این دغدغه را جدی کرده است و ما را با این سوال مواجهه می کند که آیا ما در شکل گیری ازدواج از معیارهای مناسبی استفاده می کنیم یا با تاثیر از محیط اطرافمان وارد چنین انتخابی می شویم و بعد از گذشت مدت کوتاهی به انتخاب نادرست و ضعف در چنین انتخابی دست می یابیم؟

دکتر حمید حبشی کارشناس خانواده در گفت و گو با تبیان چند مسئله ی مهم را برای دست یابی به یک ازدواج موفق مورد بررسی قرار می دهد:

اولین قدم در پایه ریزی یک ازدواج موفق طرح این سوال است که آیا ازدواج ضروری است؟
برای فهم در ضرورت ازدواج باید ببینیم که ضروری به چه معناست؛ ضروری چیزی است که جانشین و بدل ندارد مثلا برای زنده ماندن نیاز نیست که گوشت بخورید بلکه می توانید از منابع دیگری، پروتئین های موجود را به دست بیاورید پس ضروری نیست که این ماده را برای بقای زندگیمان استفاده کنیم اما نفس کشیدن برای زنده ماندن ضروری است و نمی توان از ماده ی دیگری استفاده کرد حال با این نگاه ببینید که آیا ازدواج ضروری است و جایگزینی ندارد؟

اگر هدف از ازدواج بهره مندی های جسمی و جنسی باشد باید بگوییم که ازدواج ضرورت نیست چنانچه در جوامع غیر متعهد و غیرمذهبی جهان غرب شایع است که آدم ها از یکدیگر تمتع جنسی می کنند بدون آنکه پیمان و تعهدی بین خودشان امضا کرده باشند و یا حتی در نگاه متعهدانه ادیان دینی آدم هایی هستند که برای بهره مندی جنسی از یکدیگر به جای تاسیس یک ازدواج به یک قرارهای دیگری رو می آورند و فرصت صیغه کردن برای ارضای چنین نیازی را به یکدیگر می دهند اما چه چیزی را ضرورت ازدواج را قطعی می کند؟

این ضرورت در خود مفهوم ازدواج نهفته است. ازدواج یعنی زوجیت، قابلیت و توانمندی منزوج شدن. ما انواع ارتباط داریم؛ ارتباط والد و فرزند، خواهر و برادری، همکاری و…. که عموما همه ی ارتباط ها از نظر کیفیت محدود به یک اندازه و ضلع مشترکی هستند اما در ازدواج یک نوع آمیختگی در تمام ابعاد جسمانی و روانی شکل می گیرد که در هیچ رابطه ی دیگری اینگونه نیست لذا زمانی که توانستید به خوبی مفهوم ازدواج را درک کنید، ازدواج برای شما ضروری می شود.

با چه انگیزه ای باید ازدواج کرد؟
متاسفانه برخی از انگیزه های ازدواج خیلی ساده و بدون در نظر گرفتن اساس و ضرورت درکنار هم قرار گرفت است مثل ازدواج با انگیزه ی رهایی از تنهایی، استقلال خواهی، تامین نیازها و غرایز و… .

گاهی انگیزه ی فرد برای ازدواج، تاثیر پذیری از نظر دیگران است مثلا برای دختری خواستگاری می آید و جواب دختر منفی است اما مادر دختر یک ترسی در او ایجاد می کند که اگر جواب منفی دهد و دیگر خواستگار نیایید چه؟! با همین جمله نظر دختر تغییر می کند یا گاهی اطرافیان آنقدر ویژگی های مثبت خواستگار را پر رنگ می کنند که نگاه و نظر طرف مقابل را تغییر می دهند.

یکی دیگر از عوامل ایجاد انگیزه در ازدواج مجاورت است که دختر و پسر در اثر تعامل با یکدیگر در دانشگاه و یا محل کار به یکدیگر علاقه مند می شوند و انگیزه ی ازدواج در آنان شکل می گیرد.

عامل دیگر انگیزه در ازدواج، اقتصاد است. گاهی فرد احساس می کند با توجه به وضع مالی فرد مقابل اگر با او ازدواج کند زندگی خوب و رضایتمندی را خواهد داشت لذا انگیزه های ازدواج متفاوت است اما نکته ی مهم این است که آیا وجود این انگیزه ها در افراد ایراد دارد؟

دکتر حبشی می گوید: خیر وجود این انگیزه ها اشکالی ندارد اما مسئله ای که مورد اشکال است این که اگر تنها عامل تصمیم برای ازدواج چنین انگیزه هایی باشد در این صورت ازدواج سرانجام خوبی نخواهد داشت.

چه انگیزه ای باید وجود داشته باشد تا زندگی را پایدار کند؟
خود انگیزه باید پایدار باشد و نباید بخاطر تاثیر دیگران در فرد بلکه باید ناشی از فهم و درک او باشد.

دکتر حبشی می گوید: اگر می خواهید انگیزه ی پایداری داشته باشید باید یاد بگیرید که زندگی و ازدواج چیست؟ ازدواج کاری است برای گذاشتن نه محلی برای برداشتن. کسانی که ازدواج می کنند تا چیزی نصیب شان شود مثل استقلال، رهایی از تنهایی، سامان یافتن و… چون برای برداشتن آمده اند زمانی که با اولین کاستی روبرو می شوند ناامید و مأیوس شده و سریع خودشان را از زندگی کنار می کشند اما، اگر افراد قصد گذاشتن داشته باشند بعد از مدتی برداشت خواهند کرد؛ مراجعی داشتم که اعتراض می کرد که همسرش برای او چای نمی آورد و از او پذیرایی خوبی نمی کند، زن هم در مقابل اظهار می کرد که مگر او به من محبت می کند که من به او محبت کنم! در واقع این دو زوج هر دو آمده بودند برای برداشت؛ یکی قصد برداشت محبت و دیگری قصد برداشت پذیرایی. در اینصورت این نوع زوج ها در زندگی هیچ چیز نصیبشان نخواهد شد و زندگی خوبی نخواهند داشت چرا که مدام از یکدیگر گرو کشی می کنند اما اگر تنها قصدتان گذاشتن باشد یعنی بدون هیچ قید و شرطی محبت کنید بعد از مدتی برداشت عملتان را خواهید دید.

مجرد ماندن بهتر از ازدواج ناموفق؟
با توجه به موارد گفته شده در رابطه با ضرورت و انگیزه ی ازدواج برخی نگاه نسبتا منفی به ازدواج دارند و با مشاهده ی زندگی ناموفق اطرافیان و همچینن آمارهای بالای طلاق می گویند مجرد ماندن بهتر از ازدواج ناموفق است اما آیا این حرف صد در صد درست است؟

دلایل زیادی برای ازدواج وجود دارد و این مسئله قابل کتمان نیست که ازدواج باعث بهبود زندگی، سلامت جسمی، روحی و روانی و افزایش طول عمر می شود اما ازدواجی دارای این فواید است که موفق باشد لذا کسانی که ازدواج می کنند و سپس طلاق می گیرند، به طور متوسط نسبت به افراد مجرد کمتر خوشحال هستند پس لزوما ازدواج باعث افزایش طول عمر و بهبود زندگی نمی شود.

با ازدواج شرایط زندگی کاملا تغییر می کند چرا که شما با این پیوند به زندگی متعهد می شوید، همه ی کارهایی را که می خواهید انجام دهید باید با توافق همسرتان باشد، گاهی خوب و خوش هستید و گاهی ممکن است دچار اختلاف نظر شوید، باید با قوانین و مقررات زندگی زناشویی آشنا شوید و آنها را بدانید اما در مجردی شما می توانید رئیس خود باشید، هر آنچه که می خواهید را بدون نظر کسی انتخاب کنید و فقط یک مسئولیت دارید لذا ورود به زندگی مشترک بستگی به شما دارد که تا چه حد می توانید خود را با شرایط موجود وفق دهید.(۱)

اگر بتوانید شرایط ازدواج را به خود بقبولانید و زندگی خوبی را برای شریک زندگیتان فراهم کنید مطمئنا داشتن همسر در زندگی، به شما حس اعتماد به نفس می دهد و با برنامه ای که برای زندگی تنظیم می کند، مسیر رسیدن به اهدف و تعالی فردی و خانوادگی را تسهیل و سرعت می بخشد اما اگر توانایی و مهارت های زندگی مشترک و مسئولیت پذیری را هنوز در خود احساس نکرده اید بهتر است تا زمانی که این مهارت ها را نیاموخته اید در دنیای مجردی خود باقی بمانید تا زمان ازدواج تان فرا برسد.

به این نوشته امتیاز بدهید!

سعید ناصری خبرنگار در شهر

  • ×

    با ما در ارتباط باشید