۵ درد جامعه اسلامی از زبان سیدجمالالدین اسدآبادی + راهکارها
سید وحید احدی نژاد .روابط عمومی هیات خدام الرضا کانونهای خدمت رضوی -خبرنگار حوزه دولت ومجلس ۲۳ اردیبهشت ۹۶ 0۰1
[ad_1]
به گزارش خبرنگار تاریخ خبرگزاری فارس، در ۱۶ شعبان ۱۳۰۸ قمری، سید جمالالدین اسدآبادی به دستور ناصرالدینشاه قاجار به خارج از کشور تبعید شد.
به همین مناسبت، شخصیت این چهره ضداستعماری را در کلام شهید مطهری (با استناد به کتاب نهضتهای اسلامی در صد سال اخیر) بررسی میکنیم:
* استبداد، مزمنترین درد جامعه اسلامی
از حدود نیمه قرن سیزدهم هجری به بعد، یک جنبش اصلاحی در جهان اسلام (ایران، مصر، سوریه، لبنان، شمال افریقا، ترکیه و افغانستان) آغاز شده است. جنبشهای صد ساله اخیر که به دنبال یک رکود چند قرنی پدید آمده و تا حدی عکسالعمل هجوم استعمار سیاسی، اقتصادی و فرهنگی غرب به شمار میآید، باعث نوعی بیدارسازی و رنسانس (تجدیدحیات) در جهان اسلام شده است.
بدون تردید سلسله جنبان نهضتهای اصلاحی صد ساله اخیر، سید جمالالدین اسدآبادی است، او حرکت بیدارسازی را در کشورهای اسلامی آغاز کرد و دردهای اجتماعی مسلمین را با واقعبینی خاصی بازگو نمود و به این طریق، راه اصلاح و چارهجویی را نشان داد.
* نهضت فکری ـ اجتماعی سیدجمال
نهضت سید جمال، هم در زمینه فکری بود و هم اجتماعی. او میخواست هم در اندیشه مسلمانان و هم در نظم زندگی آنها، رستاخیزی به وجود آورد. سید جمال مهمترین و مزمنترین درد جامعه اسلامی را استبداد داخلی و استعمار خارجی تشخیص داد و با این دو به شدت مبارزه کرد. آخر کار هم جان خود را در همین راه از دست داد.
او برای مبارزه با استبداد و استعمار، آگاهی سیاسی و شرکت فعالانه مسلمانان را در سیاست، واجب میشمرد و برای به دست آوردن عظمت از دست رفته مسلمین، بازگشت به اسلام نخستین، بدعت زدایی و خرافهشویی را فوری و حیاتی میدانست و اتحاد اسلامی را تبلیغ میکرد…
* ۵ درد جامعه اسلامی از زبان سیدجمال
دردهایی که سید جمال در جامعه اسلامی آن زمان تشخیص داد، عبارت بودند از:
۱-استبداد حکام. ۲-جهالت و بیخبری توده مسلمانان و عقب ماندن آنها از کاروان علم و تمدن. ۳-نفوذ عقاید خرافی در اندیشه مسلمانان و دور افتادن آنها از اسلام نخستین. ۴-جدایی و تفرقه میان مسلمانان به عناوین مذهبی و غیرمذهبی. ۵-نفوذ استعمار غرب.
سید برای چاره این دردها و بدبختیها، از همه وسائل ممکن مانند سفر به نقاط مختلف، تماس با مردم، سخنرانی، نشر کتاب، مجله، تشکیل حزب و جمعیت و حتی خدمت در ارتش، بهره جست.
* چارهاندیشی برای دردهای جامعه اسلامی
سیدجمال چاره این دردها را در امور ذیل میدانست:
۱-مبارزه با خودکامگی مستبدان.
۲-مجهز شدن به علوم و فنون جدید.
۳-بازگشت به اسلام نخستین و دور ریختن خرافات، پیرایهها و سازوبرگهایی که بسته شده است. از نظر سید بازگشت مسلمانان به اسلام نخستین، به معنی بازگشت به قرآن و سنت معتبر و سیره سلف صالح است.
۴-ایمان و اعتقاد به مکتب. سید کوشید تا به مسلمانان بفهماند که اسلام قادر است به عنوان یک مکتب، مسلمانان را نجات و رهایی بخشد، به استبداد داخلی و استعمار خارجی پایان دهد، به مسلمانان عزت و سعادت ارزانی دارد و بالاخره مسلمانان باید مطمئن باشند که برای تأمین سعادت خود، نیاز به هیچ مکتب دیگری ندارند.
۵-مبارزه با استعمار خارجی، اعم از استعمار فرهنگی، سیاسی، اقتصادی. سید طرح همبستگی دین و سیاست را برای دو جبههء استبداد داخلی و استعمار خارجی لازم میدانست. او کوشش فراوان داشت که شعور مذهبی مسلمانان را برای مبارزه با استبداد و استعمار بیدار سازد و برای این برنامه، نسبت به هر برنامه اصلاحی دیگر حقتقدم قائل بود.
۶-اتحاداسلام. ظاهرا ندای اتحاد اسلام -اتحاد جبههای و سیاسی در برابر غرب ـ را اولین بار سید جمال سر داد، یعنی تشکیل صف واحد در مقابل دشمن غارتگر. سید به مسلمانان هشدار میداد که «روح صلیبی» همچنان در غرب مسیحی، بالاخص در انگلستان زنده و شعلهور است. رواج اندیشه ملیتپرستی و به اصطلاح ناسیونالیسم که به صورتهای پانعربیسم، پانایرانیسم، پان ترکیسم… در کشورهای اسلامی با وسوسه استعمار تبلیغ شد، و همچنین سیاست تشدید نزاعهای مذهبی شیعه و سنی، همه برای مبارزه با اندیشه «ریشهکن ساختن استعمار» یعنی «اتحاد اسلام» بوده است.
۷-دمیدن روح پرخاشگری، مبارزه و جهاد به کالبد نیمه جان جامعه اسلامی. سید جمال که میخواست بار دیگر روح اسلام نخستین را به پیکر مسلمین بدمد و غیرت اسلامی را به جوش آورد، اصل فراموش شده جهاد را پیش کشید. او فراموش شدن این اصل را عامل بزرگی برای انحطاط مسلمین دانست و معتقد بود که اگر روح صلیبی هنوز در رگ و پیوند غربی وجود دارد. چرا مسلمانان روح مجاهدگری خود را از یاد ببرند.
۸-مبارزه با خودباختگی در برابر غرب.
* آرمان سید جمالالدین اسدآبادی
آرمان اصلاحی سید، در جامعهای اسلامی خلاصه میشود که وحدت بر سراسر آن حاکم باشد. مردم مسلمان این جامعه، باید مردمی آگاه، عالم، واقف به زمان، آشنا به فنون، و صنعت عصر و آزاد از هرگونه قید استعمار و استبداد باشند، تمدن غربی را با روح اسلامی، نه با روح غربی اقتباس نمایند و اسلام حاکم همان اسلام نخستین باشد.
روح مجاهدگری دگر باره در مسلمانان بیدار شود، مسلمانان احساس عزت و شرافت نمایند و زیر بار ظلم، استبداد و استعباد نروند.
* امتیازات کمنظیر سیّدجمال
سید جمال یک سلسله مزایای طبیعی و اکتسابی داشت که در مجموع نمیتوان نظیری برایش یافت.
۱-از نظر طبیعی: نخست از هوش و استعداد خارق العادهای برخوردار بود. دوم نفوذ کلام و قدرت القاء تلقین فوق العادهای داشت.
۲-از نظر اکتسابی: اول، داشتن فرهنگی اسلامی بود که از محضر دو شخصیت بزرگ جهان اسلام، یعنی مجتهد بزرگ، خاتم الفقهاء، حاج شیخ مرتضی انصاری اعلیالله مقامه و حکیم متأله، فیلسوف عالیقدر و عارف بزرگ «آخوند ملا حسینقلی همدانی» بهرهمند شده بود.
دوم آشنایی او با جهان و زمان خود بود. او زبانهای متعدد بیگانه از قبیل انگلیسی، فرانسه و حتی روسی را میدانست، به آسیا و اروپا سفر و با شخصیتهای مهم علمی و سیاسی جهان برخورد و مذاکره کرده بود، همین کارها به او دید وسیعی بخشیده بود.
سوم، وی جهان اسلام را که در راه نجات و رهایی آن کوشش میکرد، از نزدیک میشناخت.
چهارم، اطلاعات او درباره اوضاع سیاسی و اقتصادی و جغرافیایی کشورهای اسلامی وسیع بود، از نامهای که به مرحوم زعیم بزرگ، حاج میرزا حسن شیرازی نوشته است، روشن میشود که تا چه حد از اوضاع عمومی ایران، از جریانهای پشت پرده سیاست و از نیرنگهای استعمار آگاه بوده است.
انتهای پیام/
[ad_2]
لینک منبع