جبهه ملی با ترور رزمآرا موافق بود/ آیتالله کاشانی میتوانست حکومت اسلامی تشکیل دهد
سید وحید احدی نژاد .روابط عمومی هیات خدام الرضا کانونهای خدمت رضوی -خبرنگار حوزه دولت ومجلس ۲۳ اسفند ۹۶ 0۰2
[ad_1]
به گزارش خبرنگار تاریخ خبرگزاری فارس، روش سیاسی آیتالله کاشانی مانند شهید مدرس، سیدمحمدتقی خوانساری پارلمانتاریسم بود. آیتالله کاشانی مبارزات ملی را بر سایر مسائل اجتماعی و سیاسی ترجیح میداد و باید بگویم که ایشان از شاگردان خوب آیتالله محمدکاظم خراسانی، آیتالله نائینی و آیتالله سیدمحمدکاظم یزدی بود که نقش عظیمی در جنبش مشروطیت داشتند. آیتالله کاشانی مانند اساتید خود که برای ایجاد قانون در ایران زحمت کشیدند یک قانون مدار بود. به مناسب سالروز درگذشت آیتالله کاشانی با محمد مهدی عبدخدایی دبیر کل فداییان اسلام به گفتوگو نشستیم.
*آیا شما خاطرهای از آیتالله کاشانی دارید؟
نخستین باری که توفیق داشتم آیتالله کاشانی را ببینم در سال ۱۳۲۹ بود. زمانی که تنها ۱۲ سال داشتم با پدرم به تهران آمده بودم. مرحوم آیتالله کاشانی به دیدار پدرم آمد پدرم از علمای مشهور مشهد و شاگرد آیتالله آخوند خراسانی و آقاسیدمحمدکاظم یزدی بود.
شاید پدرم در زمان تحصیل در نجف همدرس آیتالله کاشانی بود. آیتالله کاشانی به پدرم گفت: «آذریها نزد من نیامدند». قرار شد که پدرم به دیدار آیتالله کاشانی برود. منزل آیتالله کاشانی روضه بود و من به اتفاق پدرم به دیدار ایشان رفتم که آیتالله کاشانی پدرم را کنار خودشان نشاندند و من نیز روبهروی آیتالله کاشانی نشستم. منزل آیتالله کاشانی در پامنار مملو از جمعیت بود آن روز مظفر بقایی نماینده مجلس نیز در آن مجلس حضور داشت.
همزمان با دور اول مجلس شانزدهم شورای ملی سربازی به نام ناصر فخرآرایی هنگام بازدید شاه از دانشگاه تهران به سمت شاه تیراندازی کرد. اما تیر به شاه نخورد ضارب به وسیله ماموران حفاظت شاه کشته شد در هنگام بازرسی از این سرباز دو کارت شناسایی در جیبش پیدا شد. که یکی کارت خبرنگاری روزنامه پرچم اسلام به مدیریت دکتر فقیهی شیرازی بود.
فقیهی شیرازی مدیر روزنامه پرچم اسلام از نزدیکان آیتالله کاشانی بود که به تبع آن خود فقیهی شیرازی نیز بازداشت میشود. فقیهی شیرازی در بازداشتگاه گفته بود به سفارش آیتالله کاشانی کارت خبرنگاری به فخرآرایی دادم این در حالی بود آیتالله کاشانی براساس عرفی که از زمان قاجار بین روحانیون وجود داشت عمل کرد.
براساس این عرف، هر کس به روحانیون مراجعه میکردند و میگفتند کار ندارند و نیاز به سفارش داشتند علما و روحانیون سفارش مردم را انجام میدادند.
ناصر فخرآرایی قبل از اقدام به ترور شاه نزد آیتالله کاشانی آمده بود و گفته بود کار ندارد و آیتالله کاشانی ایشان را به دکتر فقیهی معرفی کرده بود و خبرنگار شده بود. درست در شب ۱۶ بهمن ۱۳۲۷ آیتالله کاشانی به دستور سرتیپ دفتری که رئیس شهربانی وقت و خواهرزاده مصدق بود دستگیر شد سرتیب دفتری در هنگام دستگیری آیتالله کاشانی سیلی محکم به گوش ایشان نواخت و آیتالله کاشانی را نخست به قلعه فلکافلاک خرمآباد تبعید کرد.
تبعید آیتالله کاشانی موجب اعتراض فدائیان اسلام شد و در خانه آیتالله بروجردی تحصن کردند. بعد از تحصن فدائیان اسلام و اقدام آیتالله بروجردی مکان تبعید آیتالله کاشانی از فلکافلاک خرمآباد به لبنان تغییر یافت.
آیتالله کاشانی در تبعید نیز دست از مبارزه برنداشت و در دوره اول مجلس شانزدهم نامزد نمایندگی مجلس تهران شد. فدائیان اسلام و دیگر دستجات مذهبی از نامزدی آیتالله کاشانی حمایت کردند و علاوه بر آیتالله کاشانی به محمد مصدق، مظفر بقایی، حسین مکی، ابوالحسن حائریزاده، مهندس نریمان، عبدالغدیر آزاد و دکتر شایگان نیز رأی دادند اما به دلیل تقلب در انتخابات آنان منتخب مردم نشدند.
زمانی که هژیر با پیشنهاد شاه برای نخست وزیری مامور گرفتن رای اعتماد از مجلس بود آیتالله کاشانی با نخستوزیری وی مخالفت کرد تا اینکه به وزارت دربار منصوب شد. در دوران وزارت درباری هژیر تقلب گسترده در دوره اول انتخابات مجلس شانزدهم رخ داد این آقایان به نمایندگی انتخاب نشدند با کشته شدن هژیر، نتیجه دور اول انتخابات در تهران باطل شد و انتخابات دیگری برگزار شد این ۸ نفر از حوزه انتخابیه تهران به مجلس راه یافتند. در این دوره علی منصور پدر حسنعلی منصور نخستوزیر بود و طی تلگرافی به آیتالله کاشانی اعلام میکند چون شما نماینده مجلس شدید بازگشت شما به ایران بلامانع است.
* آیتالله کاشانی در تبعید بود اجازه نامزدی در انتخابات را پیدا کرد؟
فضای سیاسی آن روز به علت جنگ جهانی دوم متفاوت بود شاه نمیتوانست ایشان را از نامزدی در انتخابات منع کند. از طرف دیگر آیتالله کاشانی شخصیت برجسته و فعال سیاسی مشهوری بود. که در آن شرایط امکان حذف وجود نداشت.
هنوز محمدرضا پهلوی به دیکتاتور تبدیل نشد. بعد از کودتای ۲۸ مرداد محمدرضا دیکتاتور شد. جبهه ملی و دکتر مصدق از آیتالله کاشانی استقبال کردند. در جریان بازگشت آیتالله کاشانی مصدق که در اتاق انتظار منتظر بود هوای اتاق به دلیل حضور مردم سنگین شد و حال دکتر مصدق به هم خورد و مردم برای اینکه هوا رد و بدل شود شیشه اتاق را شکستند تا حال دکتر مصدق خوب شد.
با ورود آیتالله کاشانی به تهران، مبارزات مردمی ایران در سه محور در جریان قرار گرفت. محور نخست مبارزه سیاسی به رهبری دکتر مصدق در مجلس شروع شد، محور دوم مبارزه مردمی و مذهبی به رهبری آیتالله کاشانی در بدنه اجتماعی بود. محور سوم مبارزات اجرایی به رهبری نواب صفوی و فدائیان اسلام بود.
این مبارزات باعث شد منصور از نخستوزیری برکنار شود. شاه سپهبد رزمآرا برای پست نخستوزیری به مجلس معرفی کرد و رزمآرا نخستوزیر شد. رزمآرا با مخالفت ۸ نماینده معروف تهران مواجه شد. رزمآرا زمانی که مخالفت این نمایندگان را دید در نطقی گفت: «من مسجد شاه را بر سرآیتالله کاشانی و نیز مجلس را بر سر مصدق و یارانش خراب میکنم. همچنین نواب و یارانش را محاکمه صحرایی میکنم. در ۱۶ اسفند ۱۳۲۹ فدائیان اسلام رزمآرا را ترور کردند.
*آیا این ترور به ملی شدن صنعت نفت کمک کرد؟
جبهه ملی در سال ۱۳۲۸ تشکیل شد، دکتر مصدق قبل از انتخابات شانزدهم از مردم تهران دعوت کرد جلوی دربار متحصن شوند. دکتر مصدق در بالکن خانهاش که پلاک ۱۰۹ بود گفت شعار ما سکوت است و آقایان تلاش کنند که سکوت کنند. زیر بغل آقای مصدق را سیدحسن امامی را گرفته بود که قبلاً کسروی را ترور کرده بود.
شاه عبدالحسین هژیر را فرستاده بود که با متحصنین صحبت کند در آنجا معروف است که مصدق به هژیر گفت: «عبدالحسین خان واقعاً این انتخابات آزاد است»! سیدحسن امامی به هژیر گفت: «تو اجیری نه هژیر».
شاه با نماینده متحصنین ملاقات کرد و صراحتاً به مصدق که نماینده متحصنین بود گفت:«ما هرجا تصور کنیم نماینده حزب توده وارد مجلس شود ارتش را وارد میدان میکنیم» همچنین شاه به مصدق گفت: « حزب توده منسجم است و شما منسجم نیستید برای این است مصدق بعد از آن جلسه موجدیت حزب ملی را اعلام کرد».
*آیا مطابق نظر شما پدر معنوی جبهه ملی شاه محسوب میشود.
نه، نمیشود چنین تعبیری داشت. مصدق صرفا به توصیه شاه عمل کرد و جبهه ملی را تشکیل داد. مصدق اعلام کرد جبهه ملی دو هدف دارد. یکی ملی شدن صنعت نفت و دوم انتخابات آزاد است.
هر کس در این دو هدف با جبهه ملی همسو است میتواند عضو جبهه ملی شود. خوشبختانه یا متأسفانه در جبهه ملی آدمهایی با هم ائتلاف کردند که ناهمگون بودند.
در واقع سه جریان در جبهه ملی آن دوران فعال بودند. نخست، حزب ایران بود که سوسیالیست بودند. دوم، ناسیونالیستهایی بودند که ملیگرا بودند. سوم فدائیان اسلام بودند که در جبهه ملی شرکت کردند.
دبیرکل حزب ایران الهیار صالح بود بعد از انقلاب دبیرکلی آن به رهبری کریم سنجابی فعالیت میکرد و شاهپور بختیار نیز عضو حزب ایران بود. دفتر حزب ایران در خیابان جمهوری یا شاه سابق اول کوچه ظهیرالاسلام بود. اکثر اعضای حزب ایران جزو تحصیلکردان جدید بودند و تقریباً حزب ایران در مقابل حزب توده تشکیل شده بود. جلسه اول جبهه ملی در خیابان ایران و در منزل حاج محمود آقایی تشکیل شد و رهبران جبهه ملی شرکت کردند.
*حاج محمود آقایی چه گرایشی داشت؟
حاج محمود آقایی از بازاریهای قدیمی بود که به فدائیان اسلام نزدیک بود در آن جلسه که تشکیل شد دکتر فاطمی اعلام کرد من از طرف دکتر مصدق آمدم و بقیه سران جبهه ملی مانند بقایی، مکی، شایگان، عبدالغدیر آزاد و… آمدند. مرحوم شهید عراقی برایم نقل میکرد من در آن جلسه بودم آنها همه قبول کردند رزمآرا از میان برداشته شود.
حتی مهدی عراقی میگفت قرآنی آوردند و جبهه ملی پشت آن را امضا کردند مبنی براینکه رزمآرا از میان برداشته شود. متأسفانه آن قرآن را پیدا نکردم.
آن زمان آیتالله کاشانی در تبعید لبنان به سر میبرد و آقای مصدق در جلسه اول جبهه ملی شرکت نکرده بود. رزمآراد کشته شد و آیتالله طالقانی برایم نقل میکرد به محض اینکه بین مصدق و فدائیان اسلام اختلاف افتاد به زندان رفتم و با نواب صفوی ملاقات کردم.
این حرف را آیتالله طالقانی در ۱۴ اسفند ۱۳۵۷ بر سر قبر آقای دکتر مصدق گفت که بنده (آیتالله طالقانی) به مرحوم نواب صفوی گفتم چرا با مصدق مخالفت میکنی ایشان گفت اینها قول داده بودند حکومت اسلامی تشکیل دهند و حکومت اسلامی تشکیل نداده بودند و با این حال اگر برادران من را آزاد کنند ما هیچ مخالفتی با مصدق نمیکنم به همین جهت نواب صفوی در سال ۱۳۳۱ از زندان مصدق آزاد شد اعلام میکند که من دوران فترت را آغاز کردم و در خرداد ۱۳۳۲ اعلام میکند اگر مصدق باز به اجرای حکمت اسلامی وفادار باشد من او را از این شرایط نجات خواهم داد.
آیتالله طالقانی میگوید من نزد دکتر مصدق رفتم و درخواست نواب صفوی را به مصدق گفتم که مصدق جواب داد من آخرین کابینه مملکت نخواهم بود و آقایان درخواست حکومت اسلامی را به بعد از کابینه من موکول کنند.
این در حالی بود که دکتر مصدق بعد از جریان ترور رزمآرا به حکومت رسیده بود و آنها برای به روی کار آمدن دکتر مصدق فعالیت بسیاری انجام داده بودند چون بعد از کشته رزمآرا، حسین علا قصد داشت نخستوزیر ایران شود و فدائیان اسلام اعلامیه دادند که حسین علا لیاقت فرمانداری یک حکومتی که مردم آن مسلمان هستند را ندارد به این ترتیب علا استعفا داد و دکتر مصدق با پیشنهاد جمال امامی نخستوزیر شد.
*اختلافی که فدائیان اسلامی با مصدق داشتند با آیتالله کاشانی نیز داشتند آیا آن زمان امکان تحقق حکومت اسلامی وجود داشت؟
زمینه حکومت اسلامی مردم هستند مردم ایران چه در زمان باستان که زرتشتی بودند چه بعداز اسلامی مذهبی بودند. مقاومتهایی که در زمان رضاخان در برابر رضاخان انجام شد و یا مقاومتهایی بعد از شهریور ۲۰ علیه بهائیان کردند نشاندهنده این امر است.
همچنین وجود آیتالله العظمی بروجردی در قم و پیروی جامعه ایران از مراجع تقلید نشاندهنده این است که اجرای حکومت اسلامی دارای زمینه است. لذا برخی اعتقاد داشتند آیتالله کاشانی قدرت داشت و از قدرت خود باخبر نبود و برخی میگویند امام قدرت داشت و از قدرت خود باخبر بود و انقلاب کرد مردم یک دفعه مسلمان نشدند.
* بنابراین شما در اختلاف آیتالله کاشانی و نواب صفوی حق را به نواب صفوی میدهید؟
من معتقدم حتی بعداز شهریور ۲۰ امکان تحقق حکومت اسلامی در ایران وجود داشت همچنانکه بعد از انقلاب اسلامی مردم در ۱۲ فروردین ۱۳۵۸ به حکومت اسلامی رأی دادند و جامعه ما با همه مشکلات دیندار است به همین دلیل حزب توده در ایران نتوانست موفق شود.
انتهای پیام/
[ad_2]
لینک منبع