دیدار خادمیاران کانون خدمت رضوی شهرستان شهریاربا خانواده شهیددفاع مقدس سید حسن سمائی

خادمیاران کانون ایثار و شهادت خدمت رضوی شهرستان شهریار از ایثارگری های خانواده معظم شهیددفاع مقدس سیدحسن سمائی تکریم و تجلیل کردند.

به گزارش آسمانی نیوز، به همت خادمیاران کانون ایثار و شهادت خدمت رضوی، برنامه دیدار از خانواده شهیدسمائی در شهرستان شهریار اجرا شد.

خادمیاران رضوی در معیت پرچم متبرک آستان قدس رضوی با زمزمه “ای صفای قلب زارم” و همخوانی صلوات خاصه امام رضا(ع) از خانواده معظم شهید دفاع مقدس تکریم و تجلیل نمودند.

مدیحه سرایی، روضه خوانی توسط مداح اهل بیت، روایت خاطرات توسط خانواده شهید، اهدای هدایا و متبرکات رضوی، اجرای مراسم معنوی پرچم گردانی از ویژه برنامه‌های دیدار صمیمانه خادمیاران رضوی با خانواده شهیدسمائی بود.

زهرا انجیلی همسر شهید والامقام سیدحسن سمائی درجمع خادمیاران رضوی شهرستان شهریار ضمن عرض خیر مقدم محضر خادمیاران رضوی بیان داشت:از خصوصیات بارز شهید دفاع مقدس سید حسن سمائی مهمان نوازی و مهربانی بود، حل مشکلات مردم از دغدغه های مهم ایشان بود، بیشتر به حل مشکلات مردم فکر می کرد، زوج های جوان و مستآجران زیادی به دست مبارک ایشان سرو سامان گرفتند، روحیه ایثارگری و شهادت طلبی، ایشان را درمسیر درست تاریخ قرارداد.

وی اظهار داشت: وقتی فرمایشات سردار شهید حاج قاسم سلیمانی را شنیدم که «باید شهید بود تا شهید شد» شهید سید حسن سمائی مصداق واقعی این پیام بود، واقعا شهید شده بود یعنی خودرا با فرهنگ ایثار و شهادت وفق داده بود تا برای خدا باشد.

همسر شهید گفت : شهید سمائی تمام عمرش را وقف انقلاب اسلامی کرد، از زمان پیروزی انقلاب تا زمان آغاز جنگ تحمیلی یک لحظه آرام نگرفت، علیرغم این که کارمند بانک بود همواره درجبهه، بسیج، سپاه و در راستای پشتیبانی از دفاع مقدس حضوری فعال داشت.

وی عنوان کرد: اکنون دغدغه اصلی من رهبر معظم انقلاب است ، خدای ناکرده از این شجره طیبه غفلت نکنیم، تقویت عفاف و حجاب درجامعه خواسته ما است، درست است که سیدحسن سمائی به فیض شهادت رسیده، اما فرزندان شهید را با آرمان های پدرشان بزرگ کردم، هر وقت فرزندانم نگران می شوند و مشکلی داشته باشند با عکس پدر شهیدشان دردل می کنند.

به واسطه شهید، مدد الهی و توجهات خاصه ائمه اطهار(ع) امدادهای غیبی فوق العاده ای در زندگی دیدیم و می بینیم، شهید، شاهد و ناظر اعمال ما است هیچ نگرانی ازاین لحاظ نداریم و شهید به ما نظر دارد، باید ادامه دهنده راه شهدا باشیم ان شاءالله باظهور آقا امام زمان(عج) همه مشکلات برطرف خواهد شد.

همسرم همواره می گفت: دوست دارم مثل جد غریبم حضرت امام حسین(ع) شهید بشوم ذکرش یاحسین بود و از طرفی نگران بچه ها بود می گفت: ازقول من به بچه ها سلام برسان من بچه هایم را خوب ندیدم به بچه هایم بگو دیدار به قیامت، حتی در قسمتی از وصیت نامه اش به این موارد خیلی تآکید کرده است:«می خواهم لبیک بگویم و به سوی معشوق  بشتابم دیدار همه به قیامت، همسرم دیدار به قیامت و این گونه دیدار ما ماند به قیامت.

شهیددفاع مقدس سیدحسن سمائی متولدسال۱۳۲۹ در تاریخ ۱۳۶۵ در منطقه شلمچه و در عملیات کربلای پنج که با رمز یا زهرا (س) انجام شد، به درجه رفیع شهادت نائل شد و مزار مطهرش درگلزارشهدای بهشت رضوان شهرستان شهریارقرار دارد.

سیده سمیه سمائی فرزند ارشد شهید سید حسن سمائی با سرودن چند بیت شعر در وصف امام رضا(ع) و شهدا بیان داشت : « افتخارم این است که پدرم در مسیر الهی قدم گذاشت، در وصیت نامه اش نوشته که اگر صدبار بمیرم و زنده شوم بازهم در مسیر الهی حرکت خواهم کرد، پدرم جهت را که همان مسیر الهی است برای ما ترسیم کرده و امروز مسیر الهی، همان تکلیفی است که برای پاسداری و حفظ ارزش های انقلاب اسلامی برعهده ما نهاده شده است، مانباید شهدارافراموش کنیم، باید با تهاجم فرهنگی و جنگ نرمی و باعث فاصله جوانان ازمعنویت و ارزش های انقلاب اسلامی می شود مبارزه کنیم.

وی خاطر نشان کرد: تنهامسیری که باعث می شود دراین راه ثابت قدم و پایدار باشیم، زنده نگه داشتن یاد و خاطره شهدا است. همان طور که پدرم در وصیت نامه اش قید نموده: « به ما تعیین و تکلیف کردند که پیرو راه امام رحمت الله و ولایت باشیم و حضرت امام زمان(عج) و شهدا را حاضر درتمام شئون زندگی ببینیم.

سیده سمیه سمائی گفت : خاطره ای که من و خواهرم داریم این است که ما در سال ۱۳۶۵ با اینکه من هشت ساله و خواهرم هفت ساله بود، پدرم سه بار مارا به بهشت رضوان بردند، آن موقع بهشت رضوان یک فضای خاکی بود که اصلا هیچ شهیدی در آنجا خاکسپاری نشده بود و پدرم از اولین شهدایی است که در بهشت رضوان واقع در شهرستان شهریار به خاک سپرده شده است.

پدرم با مش قربون که با همسرش در غسالخانه بهشت رضوان خدمت می کرد، همیشه بالاسر همین مزارکه اکنون پدرم درآن آرمیده ، حاضر می شد و همیشه درآنجا با هم صحبت می کردند و اشاره به این نقطه می‌کردند، بعدها پس از شهادت پدرم متوجه شدیم که پدرم جای خودش را مشخص کرده، یعنی مسئله شهادت برایش واضح وآشکار شده بود.